دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.

postheadericon راز و رمز نهفته در 64% آرای نظامهای توتالیتر و دیکتاتوری-علیرضا یعقوبی

روز 12 اسفند انتخابات مجلس رژیم تهران برگزار شد. تمامی دستگاههای تبلیغاتی رژِیم در این جهت کوک شده بودند که اینبار مردم حضور گسترده تری نسبت به انتخابات پیشین خواهند داشت. هر چه شکاف ها و شقه های درونی نظام ولایت فقیه بیشتر و گسترده تر شده و رژِیم هر چه بیشتر در سراشیب سرنگونی محتوم قرار می گیرد نیازش به "مهندسی انتخابات" و "آمار سازی" آنچنانی بیشتر و بیشتر می شود. برای رژیم حتی پاسخگوئی به این سوال ساده در یک چشم انداز ساده به صحنه انتخابات و حذف اجتناب ناپذیر نیروهای درونی رژیم برای مهار اوضاع در حال انفجار از یک سو و نارضایتی گسترده عمومی از سوی دیگر به صرفه نیست. آن سوال ساده این است که نسبت به انتخابات گذشته چه تغییراتی در زندگی روزمره مردم بوقوع پیوسته است که آنها را به شرکت در انتخابات ترغیب نموده است؟. اگر شاخص شرکت در انتخابات از سوی توده ها را رضایت از شرایط موجود جامعه بدانیم سوال این است که آیا شرایط فلاکت بار گذشته دچار تعدیل شده است و تغییری کیفی در شرایط زندگی مردم بوقوع پیوسته است؟ جز اینکه بنا به تصور رژیم شان و مقام و درک توده ها را از چارپایان هم پائین تر بدانیم چرا که بطور غریزی دفع ضرر و کسب منفعت اصلی است پذیرفته شده حتی در دنیای حیوانات ذی شعور. البته نظامهای دیکتاتوری از آنجائیکه هیچ ارزش و جایگاه و اعتمادی به توده ها بعنوان یگانه حافظ و پشیتبان استراتژیک نظام حاکم ندارند به دیکتاتوری و سرکوب تمام عیار روی می آورند. حکومت حاضر از تمامی خصوصیات بارز یک نظام دیکتاتوری و توتالیتر بنا به نورم های شناخته شده علمی و بین المللی بنا به دشمنی آشکارش با آزادیهای فردی و اجتماعی و آزادی مطبوعات و اجتماعات و شکل گیری نهادهای مدنی و نظارتی و حقوق بشری و همچنین آزادی احزاب و گروههای سیاسی دگراندیش و تعقیب و زندانی و شکنجه کردن مخالفان سیاسی و... برخوردار است. سازمان عفوبین الملل که نهادی مستقل و شناخته شده حقوق بشری در جامعه جهانی است در آستانه برگزاری شعبده انتخاباتی رژِیم طی بیانیه ای اعلام نمود که رژیم ایران تعقیب مخالفان و سرکوب آنها را در آستانه برگزاری انتخابات مجلس را شدت بخشیده است. پس برگزاری شعبده انتخاباتی چه در داخل و چه در خارج نمی تواند کسی را بفریبد الا نیازهای رژیم به تبلیغات گوبلز وار برای روحیه بخشیدن به تتمه نیروهای سرکوبگر را ارضا سازد. لذا همانگونه که مقاومت ایران پیش بینی نموده بود بنا به دستور مستقیم شخص ولی فقیه به وزارت کشور رژیم همچون سنوات گذشته آمار مشارکت مردم در انتخابات می بایستی بالای 60% اعلام می شد. همگان بیاد دارند که در انتخابات گذشته ریاست جمهوری رژیم کاندیدای پیروز از رای 64% درصدی از کل آرا برخوردار شده بود!!. تقریبا دو روز بعد از انتحابات مجلس رژِیم انتخابات ریاست جمهوری در معدود متحدین رژِیم حاکم بر ایران یعنی روسیه برگزار شد و پوتین حائز 64% آرا از کل آرای ماخوذه شد. او همچون سران رژیم ایران از قبل پیروزی خود را مسجل دانسته بود و نسبت به آن ابراز اطمینان نموده بود. تمامی جناح های اپوزیسیون در روسیه به تقلب انتخاباتی گسترده بطور یکصدا اعتراض نموده و انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور را مهندسی شده از سوی جناح حاکم اعلام نمودند. امری که بسیاری از صاحب نظران و کارشناسان سیاسی و انتخاباتی بیطرف بین المللی بر آن اذعان داشته و اعتراف نموده اند. چرا که اصولا مکانیزمی برای نظارت یک جریان ناظر بیطرف در انتخابات روسیه وجود نداشته و این خلائی است موجود در قوانین انتخاباتی روسیه که دست جناح حاکم را برای "مهندسی انتخابات" و "رای سازی" باز می گذارد. اپوزیسیون در روسیه در شرایط موجود باید به سهم مشخص و اندک خود بعنوان "اپوزیسیون دائمی" قانع باشد چرا که مافیای قذرت در روسیه از چنان قدرتی برخوردار است که بسادگی می تواند هر صدای مخالفی را خاموش سازد و قدرتهای جهانی در شرایط مشخص امروز از توان لازم برای برخورد با این مافیا برخوردار نیستند. مثال ساده آنکه در پس حاکمیت مافیا بر تمامی شئونات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روسیه تنها در یک مورد سر برآوردن فردی بنام "ابراهموویچ" مالک 37 ساله کنونی باشگاه چلسی لندن را می توان برشمرد که یک لاستیک فروش دست دوم در شوروی سابق بود که تمامی درآمد ماهانه اش در نظام قبلی شوروی در ماه به 100 دلار هم نمی رسید. او در سال 2006 میلادی دومین ثروتمند انگلیس شناخته شد که تنها هزینه ماهیانه نگهداری کشتی تفریحی اش 63000 پوند انگلیس می باشد. او در ده سال گذشته همواره جز ده ثروتمند اول انگلیس شناخته شده است. در شکل گیری و سر برآوردن و قدرت گیری این مافیا در روسیه بی تردید دولتهای غربی نقش بسیار برجسته ای ایفا نموند و بهانه این حمایت گسترده و بی دریغ همانا همان بهانه قدیمی دوران جنگ سرد یعنی قدرت گیری جریان کمونیستی در شوروی و احیا مجدد آن بود. بعد از سقوط نظام کمونیستی سابق و از هم پاشیده شدن کشور اتحاد جماهیر شوروی این دولتهای غربی بودند که در حمایت از فرد ضعیف النفسی همچون بوریس یلتسین در مقابل احزاب و جریانهای چپگرا از یکدیگر پیشی گرفته و در تضییغ حقوق اپوزیسیون در روسیه از هیچ کمکی به جناح های اقتدارگرا دریغ نورزیدند. حمایت بی قید و شرط از یلتسین که از تانوائی لازم برای کنترل نهادهای قدرت در روسیه برخوردار نبود باعث برآمدن جریانی مافیائی در قدرت سیاسی - اقتصادی آن کشور گردید. ضعف های بنیادی و شخصیتی یلتسین که فردی دائم الخمر بود به عمد پوشانده شد تا از میراث یلتسینیسم رئیس سابق ک.گ.ب یعنی ولادیمیر پوتین که نماینده بلاشرط مافیای قدرت در روسیه بود با دمیدن در ناسیونالیسم روسی برخوردار شود و قدرت را بطور انحصاری و فردی در دست گرفته و دمکراسی و آرای مردم را به سخره بگیرد و بعد از دو دوره ریاست جمهوری خود برای بستر و محمل سازی به اصطلاح قانونی ریاست جمهوری دوباره خودمترسکی خودساخته و آلت دست و فعلش مدودف نام که ضعف شخصیتی او نمودی عینی در تمامی برخوردهای دیپماتیکش هم داشت در راس قدرت بگمارد و خود بعنوان نخست وزیر تمامی رشته های امور را در دست داشته باشد تا دوباره زمینه ریاست جمهوری به اصطلاح قانونی او فراهم آید. پوتین با چهره ای یخی و چشمهای ریزی که به او اقتداری در حد رئیس سازمان امنیت شوروی سابق یعنی ک. گ. ب. می بخشد در جشن پیروزی نشان داد که از احساساتی رقیق!! همچون سایر دیکتاتورها در تاریخ از هیتلر و موسولینی و خمینی و خامنه ای هم برخوردار است و قطرات اشکی که از چشمانش جاری شد از سوی مطبوعات معتبر و خبرگزاری های بین المللی به "اشک تمساح" تشبیه شد!!. حمایت بی چون چرا از تمامی حکومتهای جنایتکار و دیکتاتوری همچون رژیمهای تهران و دمشق و پشتیبانی بی دریغ از جنایتکاری همچون بشار اسد در ریختن خون بیگناهان در سوریه واقعیت ننگین و رسوای "اشک تمساح" او را عریان و آشکار می سازدو آن را به چالشی سخت می کشد حال چرا نظامهای توتالیتر به رای سازی بالای 60 درصد احتیاج دارند؟. دیدگاه نظامهای توتالیتر و دیکتاتوری به نهادهای دمکراتیک قدرت از جمله مجلس نگاهی نه در راستای لحاظ و نهادینه ساختن دمکراسی در روند شکل گیری تفکیک قوا در نظام حکومتی بلکه بعنوان چالشی دیگر با "دشمن خارجی" همیشگی و نمایشی از اقتدار و فتح سنگری از بیکران سنگرهای جنگ با دشمن خارجی می باشد. راه دور نرویم یکی از کسانی که سیمای رژیم تلاش دارد بنام "کارشناس سیاسی" به مردم حقنه کند پیش از انتخابات آخر رژیم اعلام نمود که بنا به نورم های بین المللی حکومتی اگر بتواند آرائی بالای 60 تا 65 درصد را در انتخابات کسب کند دارای اعتبار و مشروعیت مردمی است. گویا کلاسهای دفتر "بیت رهبری" لااقل توانسته در آموزشات خود برای پرورش چنین کارشناسانی لااقل در این زمینه آنها را اگر نگوئیم"شیر فهم" لااقل "خرفهم" نماید که کسب 60 درصد آرا یعنی اینکه می توان ادعا نمود که رژیم از چنان اقتداری برخوردار است که می تواند بیش از 10 درصد از نیمی از رای دهندگان را برای شرکت در انتخابات توجیه نماید. بهمین دلیل ساده اگر پیروزی مطلق در نظامهایی که دمکراسی در آنها نهادینه و فراگیر شده است گاها با اتئلاف دو جریان و حزب برای تشکیل دولت به کسب نیمی از کرسی های نمایندگان مجلس به اضافه یک کفایت دارد نظامهای توتالیتر برای "نمایش قدرت" به آرای بالای 60 درصد نیاز داشته تا دوباره مشتی محکم بر دشمنان همیشگی حکومت لرزان خود کوبیده باشند. به عبارت ساده جایگاه مجلس قانونگزاری در نظامهای دیکتاتوری جایگاهی است نمایشی و تنها در خدمت نمایش و ادا اطوار دمکراسی چرا که در نزد دیکتاتور مجلس و رای مردم فاقد کمترین اعتباری است. دخالت های مداوم "ولی فقیه" در کمترین جزئیات حتی نمایندگان همین مجلس را به اعتراض واداشته و آنها وکلا را "وکیل الدله" می خوانند. آری واقعیت این است که نظامهای توتالیتر که نمایش انتخاباتی آنها از هیچگونه نظارت بیطرف برخوردار نیست و به صحنه انتخابات همچون صحنه جنگ می نگرند پیروزی در آن باید همچون صحنه جنگ قاطع و دشمن شکن باشد. دقیقا از همین زاویه است که چنین اعلام پیروزی قاطع کسی را نه تنها به تعجب وانمی دارد بلکه حتی نمی تواند بفریبد. نظر وزیر خارجه انگلیس بعد از اعلام نتیجه انتخابات مجلس رژیم نظر جامعه بین المللی درباره این رژیم است که انتخابات را در ایران ناعادلانه و فاقد رعایت نورم های بین المللی و حضور اپوزیسیون خواند.

About Me

گُل فروش خيابان
مشاهده نمایه کامل من