دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.

postheadericon سالروز 9 دی- علیرضا یعقوبی

دو سال قبل در چنین روزی رژیم جنایتکار آخوندی سعی کرد با بسیج تتمه نیروهای خود در شهرها و روستاها و کشاندن آنها با توبوس و هر وسیله ممکن به تهران جنبش مردم ایران در نیل به آزادی و دمکراسی را مهار کرده و آن را در سراشیب سازش و همراهی با ارتجاع حاکم قرار دهد. البته تا آنجا که به تاریخ مبارزات مردم ایران بر می گردد این امر قرین سابقه بوده است. در 28 مرداد 32 شعبان بی مخ و رمضان یخی و همپالکی هایشان توانستند به کمک دلارهای آمریکائی اهدائی ژنرال شورتسکف جنبش ملی مردم ایران به رهبری دکتر مصدق را با کودتا از میان برداشته و زمینه حاکمیت مجدد استبداد را برای ربع قرن دیگر فراهم آورند. اینبار بجای دلارهای آمریکائی این ساندیس بود که بین اراذل و اوباش و تتمه نیروهای سنتی حامی ولی فقیه ارتحاع پخش می شد و 9 دی بعنوان جنبش ساندیس خورها ثبت تاریخ شد هر چند که ارتجاع جاکم همچون کودتاگران 28 مردادی کوشید از این نمایش رسوا قیام مردمی بسازد و از آن بعنوان یک "جماسه" نام ببرد.

اما چه شد که جنبش مردم ایران در وادی سازش با ارتجاع حاکم در غلطید؟ درس آموزی از این واقعه می تواند چراغی فرا راه آینده باشد. واقعیت این است که جنبش مردم ایران قبل از آنکه با راه اندازی نمایش رسوای 9 دی به چالش کشیده شود از درون دچار تشتت و مشکل بوده و درگیر با معضلات لاینجل بود. بزرگترین ضعف جنبش همانا عدم وجو ذیصلاح برای هدایت آن بود. متاسفانه کسانی در راس هرم رهبری جنبش قرار گرفتند که از کمترین صلاحیت لازم برای هدایت یک جنبش ریشه دار مردمی برخوردار نبودند. در فقدان یک آلترناتیو انقلابی در هدایت جنبش رهبری آن بعهده کسانی قرار گرفت که هیچگونه سنحیتی با خواسته های توده ها نداشتند. اگر توده ها به حق بدنبال خلع ید از ولی فقیه و کلیت نظام سراپا فاسد بودند رهبری جنبش خواهان بازگشت به دوران طلائی امامی بود که خود بنیانگزار اصل ولایت فقیه بود. بنابر این فاصله و جفره بین خواست مردم و رهبران سازشکاری که خواهان به قدرت رسیدن جناح مغلوب در درون حاکمیت بودند هرگز پر نشد. توده ها خواهان براندازی بودند و رهبری در فکر چانه زنی در بالا برای رسیدن به سهمی از قدرت که از او دریغ شده بود. اخطارهای مکرر سازمان های انقلابی در پیروی از خواست مردم هرگز در گوش رهبری سازشکار فرو نرفت و آنها هر چه بیشتر در چاهی که نیروهای سازمان یافته سرکوبگر برایش کنده بودند فرو رفت. هیچگاه جنبش خصلت سازمان یافته را بخود نگرفت و هیچ ظرف و تشکلی که بتواند توده های بجان آمده را سازماندهی کند برای هدایت جنبش فراهم نیامد و تظاهرات ساده توده های مردم راه به اشکال دیگر مبارزات غیر خشونت آمیز همچون اعتصابات کمرشکن کارگری و اداری راه نبرد.

سرکوبگران کوشیدند که در چنین شرایطی و با توجه به ضعفهای بنیادین جنبش با پاره کردن عکس خمینی دوباره خاطره حیله عمرعاص در جنگ صفین در بالای نیزه کردن قرآن را زنده سازند با این یقین که در رهبری جنبش به اصطلاح سبز هیچ نشانی از خصوصیات انقلابی امام اول شیعیان که در اوج حاکمیت ارزشهای جاهلی بانگ برآورد که قرآن ناطق منم بریزید این قرآنها یافت نمی شود چرا که در طول سی سال کار مشترک از ماهیت و ظرفیت و پتانسیل و کشش همسفره های دیروز خود خبر داشت.

آری در جریان پاره کردن عکس خمینی رهبری جنبش به اصطلاح سبز علیرغم اعلام رهبری مجاهدین که عکس را ما پاره کردیم و مسئولیت آن با ما است عملا مات شد و منطق و اندیشه را به دشمن باخت و در 9 دی کاملا دستها را بالا برد و خواهان برگزاری تظاهرات مشترک با سرکوبگران بسیجی و سایر مزدوران و عمله اکره ولی فقیه بدون هیچ نشان و علامتی از سبز بودن در تظاهرات سنتی 22 بهمن شد.

تجارب تلخ و شیرین برگرفته از آن قیام بما می آموزد که تنها در یک جنبش سازمان یافته و در سایه یک رهبری ذیصلاح خواهد بود که می توان به پیروزی قیام مردم امیدوار بود. در شرایط خاص ایران تنها در قالب یک ارتش آزادیبخش ملی و با رهبری با صلابت و آبدیده در کوران مبارزه است می توان رژیم فاشیسم مذهبی را وادار به تسلیم نمود و تمامی اشکال دیگر مبارزه همچون اعتصابات کارگری و کارمندی و اداری در خدمت قلج ساختن چرخه تولید و بروکراسی سرکوبگر بعنوان مکمل مبارزه رهایبخش در خدمت تسریع در امر سرنگونی رژیم به خواهد آمد.

postheadericon نامه ای به مدیر صدای آمریکا در رابطه با برنامه روی خط این رسانه علیه اشرفیان- علیرضا یعقوبی

مدیر محترم"صدای آمریکا"

با احترام بعنوان یک آکادمیکر ایرانی در رشته "تابعیت بین المللی" دانشگاه بیرمنگهام انگلیس با شما سخن می گویم.

مدتی است که با انتصاب شما بعنوان مدیریت "صدای آمریکا" با تغییر مشی و سیاست آشکاری روبرو هستم که در قدم اول با اخراج تنی چند از گویندگان و مجریان برنامه های آن شروع شد و خود را در تغییر مشی و سیاست در برنامه های "صدای آمریکا" بمنصه ظهور رساند. ناگفته نگذارم که بعنوان یک کارشناس کیفیت برنامه های "صدای آمریکا" را در استاندارهای حرفه ای انتقال اخبار و تفسیر آن همواره در سطح متوسط ارزیابی می کردم. بجز پاره ای از موارد و تک نمونه ها بهره گیری از مفسران بی اطلاع از علم سیاست و تغییر و تحولات سیاسی منطقه ای و همچنین داخل ایران با جهتگیری های مشخص سیاسی و بازمانده از درک و هضم تغییرات و تحولات جامعه ایران طی سی و اندی سال گذشته بعد از سقوط رژیم گذشته از شاخصه های منحصر بفرد "صدای آمریکا" و مدیران و برنامه ریزان آن بود. جابجائی چند چهره از مجریان که آنهم نتوانسته بود تغییری در کیفیت برنامه ها ایجاد کند. باید پیشاپیش اذعان دارم که عملکرد یک خبرگزاری و یا یک برنامه تلویزیونی و رادیویی در انتقال صحیح و درست اخبار و تفسیر و تاویل بی کم و کاست آن در ترازوی داوری قرار می گیرد نه تهیه اخبار و گزارش و تفسیر و تاویل با جهتگیری و اهداف مشخص و از پیش تعیین شده سیاسی. علقه های فردی و گروهی و حتی منافع ملی کشوری که ادعای دمکراسی و انتقال و گردش آزادانه خبر و گزارش و تاویل و تفسیر دارد جائی در یک برنامه تلویزیونی نداشته و بسیار سریع به ایزوله شدن آن در افکار عمومی راه خواهد برد. امری که متاسفانه بعد از تغییر و تحولات صورت گرفته در "صدای آمریکا" و از زمان مدیریت شما بوقوع پیوسته و جایگاه "صدای آمریکا" را نزد عامه ایرانیان خدشه دار ساخته است. بطور نمونه برنامه "روی حط" هفته گذشته "صدای آمریکا" درباره یک جریان سیاسی یک رسوائی انکار ناپذیر برای "صدای آمریکا" قلمداد می گردد. رسوائی این برنامه تا آنجا بود که مجری برنامه در ارتباط مستقیم با مخاطبان تریبون را به دست فردی که ظاهرا از داخل کشور تماس داشته قرار می دهد و مخاطب تلفنی مدعی می شود که باید در لوله های آب رسانی افراد مستقر شده در کمپ اشرف سم ریخته و بدینطریق آنها را به زعم خود به قتل رساند و مجری برنامه با لبخند در واقع بر نظر طرف مخاطب صحه می گذارد.

آقای مدیر ما در علم حقوق در علم جرم شناسی با مقوله ای بنام قصد و نیت و هدف روبرو هستیم. یعنی نیت و هدف و برنامه ریزی برای هر جرم برای اثبات وقوع آن در نزد هر محکمه ای مستدل بوده و مصداق بارز وقوع جرم می باشد. اظهار نظر مخاطب برنامه "روی خط" در "صدای آمریکا"ی تحت مدیریت شما از مصداق بارز "جنایت علیه بشریت" محسوب شده و تائید آن با هرگونه ایما و اشاره و حتی لبخند مجری برنامه بمعنی تائید و مشارکت در نیت به انجام جرم می باشد و "صدای آمریکا" تحت مدیریت شما در واقع مرتکب تائید یک جرم برنامه ریزی شده است جز اینکه طی موضعگیری مشخص و عمومی از آن تبری جوید. البته پیگیری قضائی این قضیه بلحاظ حقوقی برای سازمان و تشکیلات مورد اصابت تامین شده و محفوظ می باشد هر چند که این سازمان تا کنون بسیار بزرگوارانه در رابطه با سایر موارد متشابه عمل نموده و جز دشمن اصلی تضادی دیگر را برای خود نمی شناسد اما گذشت آنها چیزی از قباحت جرمی که "صدای آمریکا" در آن مشارکت داشته است نمی کاهد.

شما می توانید در ادامه همکاری با محافل و جریانات وابسته به حکومت ایران اهداف و نیات خود را دنبال کنید اما اجازه ندارید از تریبون یک خبرگزاری و یا برنامه رادیوئی و تلویریونی با اهداف اعلام شده مشخص منافع و دیدگاه حقیر جناحی و فردی خود را به پیش ببرید.

بر ایرانیان وطن دوست که عالیترین منافع ملی کشور خود را در سرنگونی تمام عیار فاشیسم دینی حاکم بر ایران جستجو می کنند واجب است بطور تمام عیار در افشا و طرد شما بعنوان مدیر "صدای آمریکا" بکوشند و همدلی و هم رائی خود را بر سر منافع ملی خود در مقابل اهداف حقیر سیاسی که مماشات و سازش با رژیم جنایتکار حاکم بر ایران را تبلیغ می کنند به اثبات رسانند.

نگارنده رجا واثق دارد که ایرانیان میهن دوست با هر سلیقه و نظری اجازه نخواهند داد که مناقع ملی وطنشان بیش از این توسط شما و همکارانتان قربانی امیال جقیر سیاسی و جناحی قرار گیرد.

با احترامات فائقه.

postheadericon نامه سر گشاده به اوباما و کلينتون - کاوان ژيوار





خطاب به اقاي باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا 
و خانم هيلاري کلينتون وزير امور خارجه 


آقاي رئيس جمهور / خانم وزير,  با درود 
من يک روستا زاده و سواد و معلومات چنداني ندارم سواد من درحد اکابر يا همان کلاس بزرگسالان است زيرا امکان تحصيل متأسفانه از من دريغ شد  اما درعوض توده اي عظيم از تجارب بسيار تلخ به ارث برده ام که پيوسته رنج و آزارم ميدهد که حاصل وثمره حد اقل دو دوره ديکتاتوري  (شاه /شيخ) هستند که کشورم ايران، تاريخ ، فرهنگ و مردمش را بيش از شصت سال به گروگان گرفته اند . اولين تجربه من با اعدام هفده نفر از خانواده ،دوستان وهمشهريان من در سال 1348 خورشيدي شروع شد وتا سال 1350ادامه داشت ودر دوره حکومت تبهکاران در ايران تا کنون بيش از بيست و هفت نفراز خانواده و بهترين دوستانم توسط استبداد ديني اعدام و سربه نيست شده اند که اين حکايت همچنان با سرعتي روز افزون ادامه دارد.



آقاي رئيس جمهور /خانم کلينتون 
اما ميدانم که شما درس حقوق خوانده و حقوقدان هستيد و نيز ميدانم که شما آقاي رئيس جمهور يکي از برنده گان جايزه صلح نوبل هم هستيد . 
اما دليلي که جايزه بشما تعلق گرفت را نمي دانم البته زياد هم مهم نيست که بدانم. 
اما ميدانم که دولتهاي اروپايي و دولتهاي مختلف امريکا(ازجيمي کارتر ....تا اوباما) در مدت سي و اندي سال حکومت نکبتبار آخوندهاي مرتجع 
دردوره هاي مختلف و مراحل گوناگون بسته هاي پيشنهادي ارزنده اي را به حاکمان و اشغالگران ايران زمين داده اند که ارزش هر کدامشان براي 
.خونخواران حاکم بر ايران اگر بيشتراز ارزش جايزه نوبل نبوده باشد قطعأ کمترنبوده است 
قطرات کوچک از کمکهاي اربابان بيمرّوت به رژيم ياغي و بانکدار تروريسم در جهان: 
جيمي کارتر، تسهيل در سرنگوني محمد رضا شاه،به حکومت رسانيدن آخوندها در ايران که در آن زمان آلترناتيو مورد نظر ايالات متحده آمريکا بودند  (و دادن کمکهاي مالي .... بي دريغ به خميني، يک قلم مبلغ يکصدوپنجا ميليون دلاري زير( درخت سيب درنوفل توشاتو در فرانسه  و سايرقضايا.... 
.رنالد ريگان ، کمک به ملاها افتضاح ايرانگيت داستان شيرين( کيک، کلت ،انجيل) که بسيار مشهور وشنيدني ست 
بيل کلينتون ، علاوه بر کمکهاي شايان اسلاف خويش به رژم تروريستي آخوندي، قرار دادن نام مجاهدين خلق ايران و مقاومت ايران درليست کذايي  که به در خواست بانکدارتروريسم حاکم بر ايران،ننگي پاک نشدن بر پيشاني خودش و حقوق بشر در آمريکا که تا ابد باقي خواهد ماند 
جرج بوش ، علاوه بر امداد رساني به رژيم وحشي نام اپوزسيون ايران را همچنان در ليست کذايي نگاه داشت و پايگاهاي مجاهدين خلق ايران در عراق را نيز بدون" تنازل" بمب و موشک باران کرد و.... 
جرج دبليو بوش،گسترش کمکهاي اسلاف خويش به وحوش ولايت را با کيفيت بسيار بالاتر و در ابعاد گسترده تري 
به انجام رساند وبر تروريست . بودن مقاومت مردم ايران همچنان تأکيد ورزيد و راه تروريستهاي صادراتي ولايت فقيه ارتجاع به عراق رابيش از پيش هموار نمود. 
آقاي اوباما ، !!!؟؟؟ 
آقاي رئيس جمهور 
لابد توجه داريد که  کودتاي استعماري - ارتجاعي که توسط دولتهاي وقت امريکا و انگليس ، همکاري و همدستي با ارتجاع داخلي برعليه دولت ملي و مردمي 
.دکتر محمد مصدق فقيد طرحريزي و به اجرا درآمد و سرانجام به سرنگوني دولت دکتر مصدق منجر شد 
.گماردن دوباره محمد رضاشاه پهلوي بر مسند قدرت که راه را براي غارت و چپاول هر چه بيشتر ايران باز نمود که نزديک به سه دهه تداوم پيدا کرد 
در جريان انقلاب سال 1357 ملت ايران که بر عليه شاه شوريدند نهايتا به سرنگوني وي انجاميد، استعمارگران بار ديگر بر عليه آزادي و ديموکراسي خلقهاي ايران 
با توش و توان مضاعف به کمک همه جانبه موجود پليدي به اسم خميني و آخوندهاي هار ومرتجع شتافتند و با کمکهاي(غيبي بدون تنازل)بيدريغي 
. که دولتهاي شما و اروپا به آخوندها ، جنگ ويرانگر خميني دجال و آخوندهاي تبهکار را مدت هشت سال تداوم بخشيد 
طبق اسناد و شواهد بدست آمده از جنگ آخوندها وعراق، استعمارگران به هر دو طرف جنگ کمکهاي تسليحاتي-اطلاعاتي-مخابراتي 
و لجستيکي بيدريغي براي نابودي دو کشور و دو ملت مظلوم ميکردند. تشويق آخوندهاي غارتگر حاکم بر ايران به معامله و تجارت معروف نفت و خون و 
چشم بستن بر حقوق بشر مورد ادعا، چشم بستن بر بيش از پانصد فقره قتل و ترور در خارج از مرزهاي ايران که بعضا دولت مردان اروپايي پيشنهاد کشتن مخالفان 
رژيم آخوندي را به آنها ميدادند !!( هر کس را مي خواهيد بکشيد ما يعني( دولتهاي اروپايي) چشمشانرا ميبنديم)! که بايد گفت ننگ ابدي برادعاي حقوق بشرتان باد 
پس از هشت سال جنگ ضد ميهني که توسط خميني دجال و آخوندهاي تبهکار دامن زده شد، رفسنجاني مکار گفت" شيطنت استکبار بود!!" 
اما در همان دوران( طلائي)رژيم جنگ افروزخميني تصرف حتي يک متر از اراضي کشور عراق را بگور برد اما! عجبا!! عجبا!!امريکا و ارتشش 
.رژيم صدام را سرنگون و کشور عراق را دو دستي و در سيني طلايي به آخوند هاي خونخوار پيشکش کردند 
آمريکا و گروه کذايي حتي براي سربازان از دست رفته و جانباخته خويش هم کمترين ارزشي قاُل نشدند و به گمان من اين بزرگترين توهين نه فقط 
.براي آمريکا و شرکا ست، بلکه توهين به بشريت معاصر هم هست 
اپوزسيون و مقاومت مردمي ايران که با اقتدار کامل و تشکيلات منسجم و مسلط بر اوضاع، زماني جام زهر آتش بس و هلاهل صلح را 
به حلقوم ديو جماران خميني ضد بشر ريخته بود، اما متأسفانه 
نا جوانمردانه و بغايت نا مردانه و بدور از هر گونه اخلاق سياسي و شرف انساني و به دور از هر پرنسيپ بين المللي 
توسط دولتهاي امريکا و انگليس و اتحاديه اروپا براي خوشامد گوئي وبدست آوردن دل بيرحم و خبيث آخوندها 
بر چسب تروريسم زده شد و پايگاها وقرارگاههاي ارتش آزاديبخش ملي ايران نيز بارها بمباران و موشکباران و تعدادي از بهترين رزمندگان مردم ايران را به شهادت رساندند. 
اقاي اوباما /خانم کلينتون 
توسعه وگسترش تروريسم دولتي،بنيادگرايي،آدمربايي،هواپيماربايي،گروگانگيري، سرکوب داخلي، جنايت و تخريب ، انفجارهاي بي وقفه،دروغگوئي 
و شانتاژ از ارکان اصلي حکومت ولايت فقيه و اکنون دستيافنتن به بمب اتمي، تمام رنگها ونيرنگهاي استبداد ديني را کاملأ تکميل ميکند. 
(انفجار مقر تفنگداران امريکايي در عربستان،انفجار مرکز يهوديان در بوينس آيرس،لبنان وانفجار در کنيا و تانزانيا و.... ) 
تنها بخش کوچکي از تروريسم افسار گسيخته ملاهاست. 
آقاي اوباما بارها از خود شما شنيده شده که گفته ايد: "ما در کنار مردمي که براي دموکراسي و آزادي با ديکتاتورها مبارزه ميکنند ايستاده ايم" اين يکي 
از گفته ها و اظهار نظرهاي شماست که بدون ترديد تنها ناکساني، که با آن موافق نيستند، فقط و فقط ديکتاتورها و مزدورانشان هستند 
اما متأسفانه عمل شما در صحنه بين المللي خلاف آنرا نشان ميدهد و در رابطه با ديکتاتور خون ريز حاکم بر ايران، شما عملأ در کنارش ايستاده و همچنان بر 
.ادامه سياست شکست خورده مماشات اسرار ورزيده و ادامه ميدهيد 
(کشتار در کمپ پناهندگان (اشرف 
بيرون بردن نيروهاي آمريکايي که حفاظت اردوگاه اشرف با بيش از 3000 پناهنده ايراني مستقردر آن، که تحت کنوانسيون چهام ژنو ميباشند به  .دستور سبز خامنه اي که مزدورش نوري مالکي مجري آن است ،عملأ زمينه ساز کشتار و قتل عام اعضأ سازمان مجاهدين خلق ايران شد  ليست کذايي و آخوند پسندي که بعد از بي اعتبار شدن در دادگاهاي آمريکا، کاغذ باطله اي بيش نيست و شما همچنان بر آن اصرار داريد 
سندي مرده و مستمسکي دردست پليد مالکي و کميته سرکوب اشرف در نخست وزيري عراق ميباشد. 
دولت و ارتش امريکا با همکاري و امکانات بيش از 27 کشور ديگر به خواست و در راستاي سياست جنگ افروزي و توسعه طلبانه رژيم مرتجع آخوندي، بار ها بدون شکاف قرارگاهاي ارتش آزاديبخش ملي ايران در عراق را بمب و موشک باران کردند تا به خيال خود ،از يک سو دل نجس و خبيث ملا هاي اشغالگر ايران را به دست آورند و يا آنقدر آتش و آهن گداخته بر سر آنها (مجاهدين) ببارانند تا شايد آنها را  به تسليم وا دارند اما پاسخ شير زنان و کوه مردان ارتش آزادي ايران يک کلمه بيشتر نبود و آن هم هيهات.. 
ارتجاع و استعمار به آن کشتار ها هم بسنده نکردند مقاومت مردم ايران را بيشرمانه در ليستهاي کذايي و ضد انساني قرار دادند و 
برعليه اش کودتاهاي زنجيره اي و تبعيدهاي غيرقانوني تدارک ديدند (کودتا در فرانسه بر عليه مقاومت ايران با بيش از دو هزار و پانصد پليس) بيسابقه ترين  کودتا بر عليه اپوزسيون يک کشور خارجي!! 
ارتش آمريکا ارتش آزاديبخش ملي ايران را نا جوانمردانه خلع سلاح کرد که حد اقل آسايش وامنيت افرادش را فراهم کند و به تک تک  افراد اشرف تعهد سپر و ريش گرو کذاشت  اما بيشرمانه قولها و امضاهاي خودش را زير پا گذاشت و بار ديگر به اوامر ولي فقيه ارتجاع گردن گذاشت و مجاهدين محاصره شده  در اردوگاه اشرف را بدون" تنازل" تحويل آدمکشان خامنه اي و نيروي تروريستي قدس و شکنجه گران و به دست مزدوران عراقيش سپرد . 
آقاي اوباما / خانم هيلاري کلينتون ،آيا شرايط و وضعيت غير انساني و غير قابل تصوري که شما به درخواست و امر خامنه اي ولي فقيه ارتجاع  -در اردوگاه اشرف براي مجاهين خلق ايران  که داراي اصل نانرفمان و طبق کنوانسيون چهارم ژنو پناهنده سياسي محسوب ميشوند بوجود آورده ايد، صد بار بدتر از شرايط زندانيان گوانتانامو نيست!!!؟؟؟؟ 
طبق اسناد و شواهد و گفته هاي دولت آمريکا زندانيان محبوس در گوانتانامو،آدمکش ، تروريست،آدم ربا،هواپيماربا و بمبگذار حرفه اي هستند وجرمشان هم لابد محرز شده ! 
الف :آيا از حق وکالت و ملاقات محرومند؟ 
ب:آيا از کمبود مواد غذايي و خوراکي در رنجند و از حق دارو محرومند؟ 
پ:آيا کسي يا ناکسي به آنها فحش و ناسزا مي دهد وآنها را تهديد به شکنجه،مرگ و اعدام ميکند؟ 
ت:آيا شبانه روز با سيصد بلندگوي بسيار قوي شکنجه روحي و رواني ميشوند؟ 
ج:آيا کسي يا ناکسي شبانه روز آنها را مورد هجوم تير و تبر و چماق و ميله آهني وسنگ و چوب و ... قرار ميدهد؟ 
ح:آيا کسي آنها را با اسلحه مورد هجوم قرار ميدهد؟ 
خ:آيا کسي يا ناکسي پيوسته با تانک و توپ و زرهپوش آمريکائي آنها را به قتل ميرساند؟ 
د:آيا کسي يا نا کسي در روز روشن و در مقابل چشم ميليونها انسان آنها را با تانک و زرهپوش زير ميگيرد و له ميکند وبه قتل ميرساند؟ 
ر:آيا کسي يانا کسي آنهارا به تجاوز جنسي تهديد ميکند؟ 
ز:و آياهاي ديگر؟؟؟؟ 


آقاي اوباما، بر کسي پوشيده نيست که نوري مالکي مجري دستورات و اوامر خامنه اي ولي فقيه حاکم بر ايران و يکي از اعضاء شناخته شده نيروي تروريستي  قدس سپاه پاسداران بيت ولايت است  اما عجبا دولت مردان آمريکا و کاخ سفيد چرا!!؟؟؟_ 
سالهاست که رژيم ولايت فقيه بساط سنگسار چوبه هاي دار و تيرکهاي اعدام و تختهاي شکنجه ، ترورهاي افسار گسيخته و بنيادگرائي و  ارتجاعش را در سراسر خاک ميهن خونبارم در خيابانها و ميدانها و حتي در سراسر جهان گسترده است 
و شما و مليونها انسان ديگر در سراسر عالم شاهد وناظر آن هستيد که بدون وقفه بر قرار و همچنان ادامه دارد و  مي بينيد مزدورانش در کشور عراق با الهام از بيت ولايت در تهران و بي عملي جامعه جهاني و شايد هم چراغ سبز شما و دستورات  سبز خامنه اي، اعضاي مجاهدين را  چگونه قتل عام کرده و ميکنند که به گواهي کارشناسان بين المللي جنايت عليه بشريت است و شما با ناديده گرفتن و زير پا  گذاشتن تمام ارزشهاي انساني و اعتبار و قوانين کشور آمريکا که خود شما رئيس جمهورش هستيد عملأ به بانکدار تروريستم و  محور شر مستقيم يا غير مستقيم ياري و مساعدت رسانده ايد. 
همچنانکه اشاره شد تروريسم افسار کسيخته رژيم ولايت فقيه حد ومرز نميشناسد، ترور سفير عربستان که جديد ترينش بود  همين چند هفته پيش که در بيخ گوش خود شما 
در شرف انجام بود که خوشبختانه قبل از وقوع يک فاجعه انساني ديگر با هوشياري ودرايت مردان وظيفه شناس در نطفه خفه شد و روسياهي 
ديگري براي ولي فقيه ارتجاع وهمدستانش رقم زد و اين هم يکي از نتايج فاجعه بار سياست در هم شکسته و ضد بشري مماشات با عمامه بسران 
پليد و ضد انسان است. 


آقاي اوباما، شما در بدو ورود به کاخ سفيد که خود من يکي از هوراکشان شما بودم و شايد بيش از نيمي از مردم عالم هم، ورود شما به کاخ سفيد را به فال نيک گرفتند . اما باکمال تأسف و تعجب اولين دست دوستي که شما دراز کرديد بسوي جنايتکاراني بود که، يکصدوبيست هزار تن از مردم ايران را قتل عام کرده بودند  بيش از پانصد عمل تروريستي در خارج مرزهاي ايران در ننگين نامه هاي آنها بود  قتل عام سي و شش هزار نفر زنداني سياسي در عرض فقط چند روز در پرونده هاي آن تبهکاران بود 
با ناکساني دست دوستي داديد که، ضد بشري و زن ستيزي و قانون گريزي و تبهکاري از مشخصه هاي انکار ناپذير آنها هستند 
!!! در همان روزهاي نخستين به سلطنت رسيدن آخوند هاي هار و اهريمن صفت،ِخميني دجال و پليد بانعره هاي صدور به اصطلاح انقلاب  که همان تروريسم افسار گسيخته و بنيادگرايي بوده وهست را به خارج از مرزهاي ايران جار ميزد واين ريشه بسيار عميقي در فرهنگ بي فرهنگ آخوندي دارد. 
،آقاي اوباما / خانم کلينتون،يکي از ديپلوماتهاي وزارت امور خارجه شما به اسم آقاي باتلر که در عراق مشغول به کار بوده، تحت نام رابط اشرف  داستانهاي جالبي دارد که اولين درخواست خود را که دقيقأ و مطلقأ همسو و يکي از خواسته هاي ديرينه رژيم جنايت پيشه آخوندي از سالها  پيش بوده هست و خواهد بود، اين است که (خطاب به ساکنان شهر اشرف)ميفرمايد "سازمانتان را منحل کنيد، از مبارزه بر عليه مهيبترين ديکتاتوري  و استبداد افسار گسيخته ديني حاکم بر ايران دست بکشيد، تا شايد!!، مثلأ مأمورين سازمان ملل در کار پناهنده گي  شما سرعت عمل پيدا کنند!!! به اين ميگويند ديپلماسي حقوق بشري !!! البته از نوع باتلريش! آقاي باتلر هم مثلأ خدا خيرش نده  به عنوان ميانجگر!، وارد صحنه اش کرده اند که به قول معروف نه سيخ بسوزد نه کباب!!! که  در همان وهله اول، اگر" سهم امام مثلأ پنج به يک بود" اقاي باتلر يکجا ،همه را بدون" تنازل" در کيسه گشاد ولي فقيه 
ملعون ارتجاع ميريزد، که به نظر اين بنده حقير با تقصير،اين طرز برخورد! يا از ناشيگري و ناداني محض وي سرچشمه ميگيرد يا حماقت بيش از حد ايشان بوده . يا اينکه از چند و چون و وزن و شأن و راه مبارزاتي بسيار طولاني که طرف مقابل که همان عنصر مجاهد خلق باشد ،بيخبر  بوده يا همه آنها . البته از حق نگذريم ايشان هرچه بود يا نبود يک مأمور معذور بود! و لابد خبر نداشت که مجاهدين  در کوران مبارزه با حداقل زنجيره اي از ديکتاتورها که از شاهنشاه بزرگ ارتشداران گرفته تا سر دسته پليد عمامه داران  که همان دجال خميني ملعون باشد ، و ازخامنه اي سردسته تبهکاران ، چماقداران وسانديسخواران گرفته تا نوري مالکي که سر دسته اراذل و اوباشان و چپاول گران باشد  آبديده شده واين تحفه اي که آقاي باتلر درزرورق حقوق بشر پيچيده و با شرلاتانيزم ديموکراتيک هم مزينش فرموده بود ، ديگر کسي را نميفريبد،  ميخواست به مجاهدين هديه کند!! که( لابد با همان لطايف الحيل هاي استعماري) حدود چهل سال پييش توسط مخربيني که مجاهدين خود  . آنهارا اپورتونيستهاي چپ نما توصيف ميکند از سر گذرانده بود   (مصادره نام مجاهدين توسط اپورتونيستهاي چپ نما) 
آقاي رئيس جمهور 
روز 12 دسامبر نخست وزير عراق نوري مالکي به دعوت شما در آمريکا خواهد بود ، البته من نمي دانم که 
آيا ايشان با شما هم قرار دادهاي محرمانه دو جانبه امضأ شده دارد يا خير!؟ چون طبق اسناد و مدارک متعددي ايشان تحت تعقيب دادگاه کشور اسپانيا  ميباشد بدون ترديد خود شما که حقوقدان هستيد و يکي از برندگان جايزه نوبل هم ميباشيد بهتر آگاه و اشراف داريد، کسي که انسانهاي محاصره شده  و غير مسلح و پناهنگان بي پناه را با لشکر کشي و با سبعانه ترين شيوها قتل عام کند جرمش چيست، اين به خود شما مربوط ميشود  که در کاخ سفيد از يک جنايتکار جنگي پذيرائي ميکنيد!اما ايشان هرگز از قانون، گريزي نخواهد داشت و  .روزي قانون گوشش راميکشد وتاوان جنايتش را کف دستش خواهد گذاشت  من فکر ميکنم که، شما هم با من همنظر هستيد که هيچ ديکتاتوري هرگز جنايات وحشيانه اش را به عهده نميگيرد ولي دنيا هم بي در و پيکر نيست 
که نوري مالکي نخست وزير عراق به خاطر جناياتش و به خاطر ريختن خون پناهنده گان ايراني بدون حسابرسي و مکافات نخواهد ماند وهمچنين  آنهايي که برايش اسباب قتل وکشتارفراهم نمودند نيز مصون نخواهند بود . 
خانم کلينتون 
من از شما خواهش ميکنم که قانون گريزي و سهل انگاري را متوقف کنيد و بيش از اين پا روي قانون کشورتان که بي شک 
خون هزاران انسان پاک و مبارز براي تدوين آن ريخته شده است نگذاريد.  مجاهدين خلق ايران که از اول نيز سزاوار و مستحق چنين ليست منحوسي نبودند که اکنون کوس رسوايي آن عالمگير شده و اين تنها دولت شما ست  ،که با بانکدار تروريسم و رژيم ياغي، حداقل دراين ليستگذاري هم دَم و هم رأي ميباشد. من از شما درخواست ميکنم که براي نجات شرافت انسان و ارزش قوانين خودتان  يکم، کميته سرکوب مقاومت ايران و مجاهدين خلق ايران، مستقر در وزارت خارجه خودتان را علنأ منحله اعلام کنيد و اجازه ندهيد که وزارتخانه تحت نظر شما پايگاه و محل امني  براي مشتي خائنين به ايران و ارازل و اوباش وابسته به بيت ولايت در تهران باشد 
دوم، درب تنور مماشات با هارترين وياغيترين رژيم حاکم بر ايران و آخوند هاي خون آشام و باندهاي تبهکار وابسته به حکومت جهل و جنايت را  گِل بگيريد و بيش از اين سوخت جنايت و شکنجه وسنگسار به بانکدار تروريسم وبنيادگرائي نرسانيد. 
در پايان ميخواهم خدمت شما عرض کنم که: 
نه خامنه اي ولي فقيه ارتجاع ونه دژخيمان و شکنجه گران در زندان مخوف و جهنمي اوين  و نه مالکي ونه هيچکس ديگر نميتواند با کارشکني و قانون گريزي مانع دست يابي خلقي براي  استقلال و آزادي و ديموکراسي شود. 
خلقي که اراده کرده ديکتاتور را کنار بزند و تمام مرزهاي استعمار کشيده  و موانع ارتجاع ساخته را در هم بشکند و ديوارهاي ديکتاتور را در هم بکوبد و راهش را براي آينده بهتر هموار کند . 
اگر چه دستهاي پليدي پيوسته در حال تخريب هستند ولي بدون ترديد  .مقاومت و اراده هاي پولادين زنان ومردان آزاده اي آينده را خواهد ساخت 
با سپاس بسيار 
10.12.2011 کاوان ژيوار




postheadericon سخنرانی ژنرال فلیپس فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف درکنفرانس بین المللی پاریس بمناسبت روز جهانی حقوق بشر دهم دسامبر2011

میهمانان برجسته، و مهمتر از همه اعضای خانواده‌های کسانی که در اشرف مجروح شدند یا هنوز داخل کمپ حضور دارند. افتخاری است که امروز این‌جا باشم. من بیش از ۳دهه سرباز بودم. کمی بیشتر از ۱۰سال پیش برای اولین بار از وجود یک گروه ایرانی مطلع شدم. کسانی که زندگی خود را وقف دموکراسی در ایران کرده‌اند. درباره این گروه تحقیقات کردم. نمی‌دانستم که بعد از اندکی، خودم شخصاً با این گروه، رهبران آنها و مشکلاتشان در ارتباط قرار خواهم گرفت. ولی اول بگویم که من خودم قربانی تروریسم بودم. در ۱۱سپتامبر من مدیر امنیت ارتش در پنتاگون بودم. کمی بعد از آن به‌عنوان افسر ارشد پلیس مسئول مأموریتهای بسیاری در عراق بودم. به نظرم مهمترین مأموریت سلامت و امنیت بیش از ۳هزار تن از اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف بود. بله، افراد حفاظت‌شده در کمپ اشرف. وقتی آنها داوطلبانه سلاحهای خود را تحویل دادند، من آن‌جا بودم. وقتی همگی در کمپ اشرف سرجمع شدند، من آن‌جا بودم. من سایر مقرهای آنها را بعد از غارت و نابودی دیدم. من هنگام شناسایی فیزیکی تک‌تک مجاهدین خلق در آن‌جا بودم؛ شناسایی، تحقیق، اسکرین آنها و به‌صورت فردی مصاحبه شدند. آیا ما تروریست یا مجرم یا فرد ناخوشآیند در بین هزاران مرد و زن پیدا کردیم؟ خیر. هر فرد به‌طور کامل مورد تحقیق قرار گرفت و حتی یک نفر هم با اعمال جنایی مرتبط نبود. چند نفر جریمه پارکینگ پرداخت نشده داشتند. ممکن است کمی خنده‌دار به نظر برسد، ولی آن را گفتم تا اثبات کنم که با چه دقتی تمامی اعضای مجاهدین خلق را ما بررسی کردیم.
به‌عنوان یک فرمانده باید کمی فاصله بگیرم و بیندیشم. چرا آنها را تروریست تلقی می‌کنند؟ من تلاش خودم را کردم، خیلی سخت تلاش کردم یک ادعای معتبر پیدا کنم. یک جرم آشکار یا پنهان، عمل جنایی، چیزی که نامگذاری مایوس کننده‌ این گروه را توجیه کند. چیزی پیدا نکردم. سربازهایم از من سؤال کردند: «قربان آنها حامی دموکراسی، آزادی و به‌طور خاص حقوق متساوی زنان هستند». جوابی برای سربازان خود نداشتم. بحث لفاظی نبود، من شاهد دست اول حقوق و اعمال متساوی در کمپ اشرف بودم. زمان قابل توجهی را صرف زندگی و کار در کمپ اشرف کردم. من افتخار این را داشتم که تقریباً تمامی رهبران ارشد کمپ اشرف و تعداد قابل توجهی از اعضای جوان آنها را بشناسم. بعد از این‌که تحقیقات لایه به لایه تمام شد، من پیام را به خانم پارسایی و فرمانده زهره، (که اکنون خانم خطاب می‌کنم)، آقای داوری و بسیاری از رهبران دادم که اکنون آنها عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ژنو را دارند. من شخصاً مسئول سلامت و امنیت آنها بودم. مأموریتی که بسیار جدی تلقی می‌کردم و می‌کنم. بله، حتی الان، هرچند مسئولیت مستقیم برای سلامتی و امنیت کمپ اشرف ندارم ولی کماکان احساس مسئولیت اخلاقی می‌کنم.
از سال ۲۰۰۳، هر کاری که از مجاهدین خلق طلب کردیم آنها همکاری کردند، همه چیز. ما روش کارهایی برقرار کردیم تا خودکفا باشند. تا بتوانند برخی از آماد خود را تهیه کنند. ولی مهمتر از هر چیز، این‌که توان پذیرش مهمان را داشته باشند. به‌طور خاص اعضای خانواده خود را و قادر باشند آنها را ملاقات کنند. آیا در دوره من برخی از افراد مجاهدین خلق خواهان خروج بودند؟ بله البته تعداد اندکی، چند تن بلند شدند و رفتند. بقیه را به نیروهای ما تحویل دادند و ما به آنها پناه دادیم تا نقل مکان آنها تعیین تکلیف شود و جایی برای آنها پیدا کنیم. در آن زمان که اتهامات مبهمی درباره شکنجه و این‌که افراد خلاف میلشان توسط مجاهدین نگهداری می‌شوند وجود داشت. این اتهامات نادرست هستند. من دسترسی باز و بدون محدودیت به تمامی مکانهای کمپ اشرف را داشتم و از آن استفاده کردم. من بازرسیهای مستقل و بدون اعلام از قبل برگزار کردم و هرگز، هیچ‌گاه مدرکی دال بر شکنجه یا نگهداری کسی بر خلاف میل خود پیدا نکردم. تازه تلاش کردم این اتهامات را اثبات کنم. ولی تنها چیزی که می‌توانستم بدون شک و تردید اثبات کنم این بود که اتهامات کذب بودند. بعضی از اعضا که می‌خواستند خارج شوند، با خودرو توسط مجاهدین به در پایگاه عملیاتی من منتقل و پیاده میشدند. آیا مسائلی بین نیروهای من و مجاهدین خلق در اشرف وجود داشت؟ البته. ولی خیلی به ندرت بود و همه آنها با بحثهای ساده و تفاهم برطرف شدند. من بیش از ۱سال کار کردم تا به یک راه‌حل قطعی برای کمپ اشرف برسیم. بسیاری از فرماندهان ارشد نیروهای چند‌ملیتی را به اشرف بردم تا نتیجه‌گیری خودشان را بکنند و همگی شگفت‌زده بودند که چرا این‌قدر آنها را در برزخ نگه‌داشته‌ایم. در حالت ناامیدی عراق را ترک کردم و سال بعد که برگشتم دیدم چیزی تغییر نکرده است. هیچ راه‌حل قطعی نبود. در طول خدمت، مأموریت بازسازی پلیس عراق به من ابلاغ شد. در عین حال مشاور تخصصی ژنرال پترائوس در تمامی عملیات پلیس و امنیت، از جمله امنیت کمپ اشرف بودم. راه‌حل چیست؟ بعد از این چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ما به فشار خود ادامه می‌دهیم. ۳۴۰۰ ساکن کمپ اشرف بعد از تحقیقات کامل، یک قول حفاظتی دریافت کردند. این را خودم می‌دانم چون شخصاً به دیدار خانم پارسایی رفتم و این تعهد را ارائه دادم. خیلی بر سر آن تعهد، احساس مسئولیت می‌کنم، به قدری که حتی الآن حاضر به بازگشت به اشرف هستم. تا بین مجاهدین خلق و عراقیها، که بسیاری از فرماندهان ارشد آنها را می‌شناسم، میانجی باشم. به قدری با به‌اصطلاح «تروریستها» احساس امنیت می‌کنم که دختر خودم را هم با خودم می‌برم. او یک فعال حقوق‌بشر و حقوق زنان است. خیلی هم برای رفتن هیجان‌زده است. من بیم دارم که بدون میانجیگری، بدون ابتکارعمل سریع، جنایتی دیگر رخ خواهد داد. ما در گذشته شاهد حمله بی‌رحمانه به اعضای این سازمان بوده‌ایم. و در چند هفته اگر این ضرب‌الاجل به تعویق نیافتد دوباره شاهد آن خواهیم بود. «کمپ اشرف را ببندید»، این خیلی شوم به نظر می‌رسد، خصوصاً برای نفرات آن‌جا. وقتی صحبتهای دیگران درباره مجاهدین خلق و کمپ اشرف را می‌شنوید، چه کسانی هستند یا نیستند؟ باید سؤال کرد: «آیا واقعاً اطلاع دارند؟ آیا به اشرف رفته‌اند؟ آیا این افراد را می‌شناسند؟ یا خبر دارند که در آن مقر ۳۶ کیلومتر مربع چه اتفاقی می‌افتد؟ یا این‌که لفاظیها را تکرار می‌کنند» ؟
من ساکنان کمپ اشرف را می‌شناسم. آن‌جا بوده‌ام. آن‌جا زندگی کرده‌ام. در سال ۲۰۰۴ وقتی ما به آنها قول سلامتی و امنیت را دادیم، به ما اعتماد کردند. چند مکان در دنیا وجود دارد که زیر نظر من قرار دارند. کمپ اشرف یکی از این مکانها نیست. می‌ترسم که کمپ اشرف به سرعت به یکی از این مکانها تبدیل شود. خشونت می‌تواند متوجه این افراد بی‌سلاح بشود، می‌دانم بی‌سلاح هستند چون خودم شاهد تحویلدهی سلاحهای آنها بودم! مردان و زنان، جوانان، افراد مسن.
باید بلند و رسا فریاد زد که ما تن به خشونت علیه ساکنان حفاظت‌شده کمپ اشرف نمی‌دهیم. این ضرب‌الاجل باید به عقب بیافتد. شرارت در تاریکی پیشرفت می‌کند، بنابراین بگذارید بر کمپ اشرف نور بتابانیم. من تلاش کردم در اشرف تروریست پیدا کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم در کمپ اشرف شکنجه کشف کنم ولی نتوانستم. تلاش کردم افرادی را پیدا کنم که خلاف میلشان در کمپ اشرف نگهداری میشدند، ولی نتوانستم. فقط آرزو می‌کنم که دنیا گوش بدهد. خانم رجوی، بابت این فرصت کم، بابت تواضع و فروتنی شما در این شرایط نگران‌کننده متشکرم و از فرصتی که توانستم با این گروه برجسته سخن بگویم از شما تشکر می‌کنم.

 

postheadericon تاثیرات ویرانگر حذف یارانه و تعطیلی بسیاری از کارخانه های روغن نباتی

یک کارگزار رژیم از تأثیرات ویرانگر، حذف یارانه خبر داد و گفت این عمل باعث تعطیلی بسیاری از کارخانه های روغن نباتی شده است.

به گزارش رسانه حکومتی دنیای اقتصاد۱۶آذر، محمد قبله معاون کالاهای مصرفی سازمان حمایت رژیم گفت: «کارخانجات کوچکی که بر اساس سهمیه و یارانه کار می‌کردند وضعیت خوبی ندارند. بخشی از کارخانجات کوچک و کارگاههای تولید روغن‌نباتی که بر اساس سهمیه و یارانه دولت تنها روغن‌نباتی کالابرگی را تولید می‌کردند پس از هدفمندی یارانه‌ها و با نبود یارانه و کالابرگ از میدان رقابت خارج شدند...»

postheadericon منوچهر هزارخانی-باز هم قصه لیست سیاه

پنج‌شنبه، ۰۵ آبان ۱۳۹۰ / ۲۷ اکتبر ۲۰۱۱
AddThis Social Bookmark Button
از داستان مبارزهٴ پیگیر و خستگی ناپذیر مجاهدین برای بیرون آوردن نام سازمانشان از لیست سیاه وزارت خارجه آمریکا ـ که هنوز به صورت روزمره ادامه دارد و اوج آن را در تظاهرات ۲۲ اکتبر در برابر کاخ سفید واشینگتن شاهد بودیم ـ من سه تکه (یا سه اپیزود) را ـ که الزاماً مهمترین نیستند، ولی به اندازه کافی گویا هستند ـ به طور خیلی خلاصه یادآوری می کنم و بعد از آنها یک نتیجه ساده می گیرم.
۱ ـ یکی از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا ، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران دربارهٴ تعلل این وزارتخانه در اجرای حکم دادگاه فدرال مبنی بر تجدید نظر در لیست سیاه، گفت ما در حال بررسی عواقب سیاسی بیرون آوردن نام مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی هستیم .
۲ ـ سی و هفت تن از دلال ـ لابی ـ واسطه های ایرانی ـ آمریکایی و آمریکایی ـ ایرانی ، که رسالتشان جوش دادن معامله بین شیطان بزرگ و اسلام عزیز است. در نامه یی به وزارت خارجه آمریکا تقاضا کردند که این وزارتخانه حتماً نام مجاهدین را در لیست سیاه خود نگهدارد ، زیرا آنها، پس از بیرون آمدن از لیست سیاه، با قدرت تشکیلاتی و توانایی زیادی که در بسیج نیرو دارند ، زیر پای ”جنبش سبز” را در خارج کشور خالی می کنند.
۳ ـ در یکی از جلسات استماع درباره همین موضوع ، در کنگره آمریکا، یکی از نمایندگان خطاب به خانمی که دولت را نمایندگی می کرد گفت شما ۴۵۰ روز است که سازمان مجاهدین را گروگان گرفته اید و نمیخواهید از حکم دادگاه فدرال پیروی کنید، چرا؟ و نماینده دولت فقط گفت : من احساس شما را درک میکنم! سخنران باز پرسید آیا میتوان امیدوار بود که تا ۴۵۰ روز دیگر تکلیف این پرونده را روشن کنید؟ نماینده دولت باز پاسخ داد من احساس شما را درک می کنم! (انگار که هدف نماینده کنگره از طرح سؤالهایش به دست آوردن احساس همدردی نماینده دولت بوده نه گرفتن یک جواب قاطع در مورد یک پرونده مشخص)
من نتیجه می گیرم که گروگانگیران لیست سیاه با همین زبان الکن دارند به روشنی می فهمانند که ”اصطبل ایشمنت ” با همه توانش ”بااونا” ست ـ با حافظان عمامه سیاه ”رهبر معظم” و یا حسرت به دلان ”دوران طلایی امام راحل” نه با ما ساختارشکنان و سرنگونی طلبان. شما چه نظری دارید؟ اگر هم نظریم پس بکوشیم تا تلاش گروگانگیرهای مدرن را خنثی کنیم .

postheadericon دکتر سعید ماسوری از تحصیل در زندان محروم شد.

خبرگزاری هرانا - دکتر سعید ماسوری، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج که قریب به ۱۱ سال است در زندان به سر می برد، به تازگی از سوی مسئولان زندان از ادامه تحصیل در زندان نیز محروم شده است.
دکتر ماسوری از دی ماه سال ۱۳۷۹ که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد.
مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با گزارشگر هرانا می گوید که طی این مدت بارها از مسئولان درخواست مرخصی کردند منتها هیچ گاه درخواست های بی نتیجه بوده و کسی پاسخگوی ایشان نبوده است و حتی به تازگی ماموران اطلاعات به آن ها گفته اند که در این خصوص پیگیری نکند چرا که نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
وی می افزاید که مسئولان حتی وعده داده بودند که پس از ۱۰ سال وی مجدد مشمول عفو خواهد شد اما این وعده هم محقق نشده است.
سعید ماسوری که در ابتدا به اعدام محکوم شده بود، پس عفو، با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد.
وی با اشاره به اینکه آقای ماسوری در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، در شرایط سختی محبوس است اشاره می کند که وی از ناحیه ی کمر دچار مشکلات حاد است و همین طور سال هاست که درد دندان دارد اما علی رغم اینکه هزینه های مربوطه را هم پرداخت کردند، مسئولان نسبت به درمان وی اقدامی به عمل نمی آورند.
وی هم چنین در پاسخ به سوال گزارشگر هرانا مبنی بر وضعیت روحی اش نیز می افزاید: "مگر تحمل زندان در چنین شرایطی و پس از ۱۰ سال روحیه را می تواند خوب نگه دارد؟ سعید تنها دلخوشی اش تلفن بود که آن را هم قطع کردند."
خانم ماسوری در ادامه یادآور می شود که از زمان انتقال فرزندش به بند امنیتی زندان رجایی شهر، امکان استفاده از تلفن نیز از وی سلب شده و به همراه دخترش مجبورند دو هفته یکبار از خرم آباد به تهران جهت ملاقات کابینی سفر کنند و پدر این زندانی سیاسی نیز به علت کسالت و ناراحتی های جسمی قادر به سفر و ملاقات با فرزندش نیست.
مادر این زندانی سیاسی در پایان اشاره می کند که آقای ماسوری پس از اینکه در زندان موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد، مدتی ست از ادامه تحصیل نیز محروم شده است و آن ها علاوه بر اینکه مبلغ شهریه را پرداخت کرده اند اما مسئولان حتی اجازه ی دریافت کتاب را به وی نمی دهند.
این در حالیست که به گفته ی خانم ماسوری، چندین ماه است علاوه بر کتاب حتی برخی روزنامه های کثیرالانتشار که معمولا در زندان توزیع شده و در اختیار زندانیان قرار می گرفت هم ممنوع شده است.

يكي تير و دو نشان ولي فقيه و اركسترر سمفوني وزارت اطلاعات و لابي جاده صاف كن تروريسم رژيم

دوستان سلام چند روز پيش همه در جريان اخبار توطئه ترور سفير عربستان سعودي در آمريکا توسط ماموران وزارت بدنام اطلاعات رژِيم قرار گرفتيم. اعترافات صريح فرد دستگير شده جائي براي انکار باقي نگذاشت که رژيم خواسته از ضعف مفرط دستگاه حاکمه آمريکا در برخورد با پدرخوانده تروريسم استفاده نموده و قدرت خود را در انجام عمليات تروريستي در خاک آمريکا را به رخ آنها بکشد و از اينطريق باج خواهي معمول خود را بعمل آورد. سنتي که بدجوري به دهان خامنه اي و رژيمش مزه کرده و بهيچوجه نمي خواهند از آن دست بردارند بخصوص آنکه اراده قاطعي را در برخورد با خود در جامعه بين المللي و در راس همه در هيئت حاکمه آمريکا نمي بينند. انتخاب سفير عربستان در آمريکا هم با هدف يک تير دونشان صورت گرفته است که آگاهان سياسي بر آن واقفند. اما در فرداي روز انتشار اين خبر ارکستر مزدوران شناحته شده رژِيم سمفوني همساني را شروع به نواختن کرد.
در اين سمفوني که در آمريکا لابي رژيم و در راس همه جريان ترتيا پارسي "ناياک" و در اروپا بني صدر و ديگر حافظان "عمود خيمه ولايت" و باز از سر گيري "دوران صدر انقلاب" و فراري داده شده هاي "جريان سبز" در آن شرکت داشتند و در ايران هم "رئيس جمهور اصلاحات" و ديگر اصحاب رسانه اي وابسته به رژيم در آن مي نواخت تمام وجه همت خود را در "ساختگي بودن اين سناريو" بکار گرفته و در نهايت آن را متوجه خودسري "جريان انحرافي" و باند احمدي نژاد - مشائي دانستند تا در مقابل اين خوش رقصي مستجاب الدعوه ناخوانده شوند. وزارت اطلاعات رژيم که سرنخ اين ارکستر را بعهده داشت بعد از اينکه جبهه خود را به اصطلاح محکم ديد در قدم بعدي مطابق معمول خواست سر شتر را بسمت مجاهدين کج کرده و با نسبت دادن اين ترور به مجاهدين بنا به تز معروف گوبلز که "دروغ هر چه بزرگتر باشد به باور نزديکتر است" در پس مشاطه گري هاي مزدوران و لابي هاي هاي رنگارنگش و در فقدان يک "اراده" مشخص در جامعه بين المللي عليه غول بنيان کن بنيادگرائي و صدور تروريسم دولتي ماهي بسا بزرگتري بگيرد. اين توطئه و مواضع به اصطلاح اپوزيسيون دروني که موجويت آنها نه در ضديت با رژيم بلکه با مقاومت خونبار و سرفراز مردم ايران که توسط مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران نمايندگي مي شود تعريف مي شود يکبار ديگر ثابت نمود که جرياني بنام اپوزيسيون تنها با درخواست سرنگوني تمام عيار اين رژيم معني و مفهوم پيدا مي کند و خرده جرياناتي که خواهان باز از سر گيري "دوران صدر انقلاب" و يا "بازگشت به عصر طلائي امام" دجالان و فرومايگان هستند چيزي جز چوب زير بغل رژيم در شرايطي همچون وضعيت کنوني نيستند. خوش رقصي اين جماعت و هنري که آنها در اجراي ماموريت خود در تقسيم کار صورت گرفته توسط وزارت اطلاعات بدنام رژِيم در توجيه اعمال جنايتکارانه رژيم از خود بخرج مي دهند مسلما گردانندگان اين حکومت و در راس همه ولي فقيه ارتجاع را انگشت به دهان و متعجب نگاه داشته و آنها را براي طراحي و اجراي اعمال جنايتکارانه بعدي جري تر و جدي تر مي سازد.
عليرضا يعقوبي

سایت همبستگی ملی

سایت همبستگی ملی
سایت همبستگی ملی

وب لاگ متحصنین ژنو

وب لاگ متحصنین ژنو
وب لاگ متحصنین ژنو

جستجو




postheadericon يكي ديگر ازحقه هاي لو رفته براي نشان دادن اقتدار نظام در سفر خامنه اي به كرمانشاه

به گفته يكي از شاهدان در روز جمعه 15مهر سردمداران ولايت يك راهپيمايي نمايشي بعنوان راهپيمايي خانوادگي ترتيب داده بود و جايزه يك دستگاه خودرو پرايد
در طاقبستان در نظرگرفته بود به همين خاطر مردمي كه در اين مسابقه شركت كرده بودند به سمت طاقبستان رفتند نهايتاً جمعيت زيادي كه جمع شد از اين صحنه فيلم گرفته شد. درهمين حين يكي بعنوان مجري مي گويد مردمي كه به استقبال مقام معظم رهبري آمده اند... تا به اين وسيله آبروي نظام را حفظ كنندواز اين صحنه ها براي تبليغات و نمايش جمعيت مستقبل خامنه اي استفاده شود.


 

postheadericon واکنشهای هراس‌آلود دیکتاتوری آخوندی نسبت به پیامدهای عملیات ناکام تروریستی رژیم

در ادامه واکنشهای هراس‌آلود دیکتاتوری آخوندی نسبت به پیامدهای عملیات ناکام تروریستی رژيم، پاسدار سلامی، جانشین سرکرده سپاه پاسداران، مدعی شد: «این‌گونه اتهامات در شرایط کنونی با هدف تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی و ایجاد گسست بین جهان اسلام و کشورهای اسلامی و متأثر از ناتوانی آمریکا در خروج از بحرانی است که موج بیداری اسلامی در خاورمیانه برای آنها ایجاد کرده است» (خبرگزاري پاسداران، فارس، 20مهر).

خزاعی، سفیر دیکتاتوری تروریستی رژیم در سازمان ملل، نیز بار دیگر واکنش آمریکا و جهان را در قبال عملیات ناکام تروریستی رژیم، خطرناک توصیف کرد و گفت: «این دروغ بزرگ در متهم‌کردن ایران به اقدام برای ترور سفیر کشوری اسلامی و همسایه در واشنگتن، توسط جنگ‌افروزانی که فضا را برای ایجاد رعب‌ووحشت در ذهن مردم مسموم می‌کنند، درست شده است» (21مهر، خبرگزاری حكومتي مهر).

آخوند خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین نظام نیز گفت: «مسائل و بحث و گفتگوها و نقد و انتقادهایی که در درون ما هست امری است داخلی و نمی‌تواند و نباید دستاویز توجیه دخالت بیگانگان در امور داخلی شود. مواضع و رفتارها و گفتارها به‌خصوص از سوی مسئولان نیز باید به‌گونه‌یی باشد که بهانه‌یی به دست قدرتها و جریانهای بیرونی که مصالح ملی و امنیت و تمامیت ارضی ما را هدف قرار داده‌اند، ندهد».
آخوند خاتمی بار دیگر، بر وفاداری خود به نظام ولایت فقیه تأکید کرد و افزود: « برای کسانی که به اصل انقلاب و مصالح ملی می‌اندیشند... هرگونه برخورد خشن و خصمانه با ایران مطرود است و همگان باید در مقابل آن بایستند» (سايت حكومتي آینده نیوز، 20مهر).

در همین حال، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران نوشت: «وکیل ”منصور ارباب‌سیار“ که به اتهام توطئه برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن دستگیر شده است، اعلام کرد: ارباب سیار هنگامی که رسماً علیه وی در دادگاه اعلام جرم شود، خود را بی‌گناه معرفی خواهد کرد» (فارس، 20مهر).

postheadericon واکنش زبونانه سپاه در مقابل آمریکا

سپاه پاسداران دخالت در توطئه ترور سفير عربستان در آمريکا را تکذيب کرد

۱۳۹۰/۰۷/۲۰
يک روز پس از آن که مقامات آمريکا دو ايرانی را به تلاش برای ترور سفير عربستان در واشينگتن متهم کردند، سرتيپ پاسدار حسين سلامی، جانشين فرمانده کل سپاه روز چهارشنبه اتهامات آمريکا مبنی بر دخالت برخی از اعضای سپاه پاسداران در اين توطئه را «مضحک و بی اساس» خوانده است.

به گزارش واحد مرکزی خبر، جانشين فرمانده کل سپاه پاسداران گفته است:« ادعای آمريکا مبنی بر دخالت برخی از اعضای سپاه پاسداران در برنامه ساختگی ترور ديپلمات يکی از کشورهای عربی در واشینگتن مضحک و بی اساس است.»

حسين سلامی اضافه کرده است: «اين گونه اقدامات سناريويی نخ نما و بی اساس بوده و در حقيقت نوعی فرافکنی و ايجاد انحراف در افکار عمومی دنيا از نهضت ضد سرمايه داری وال استريت و ناکامی ها آمريکا در اجرای سياست های استکباری خود در منطقه و جهان است.»

مقام های وزارت دادگستری و همچنين پليس فدرال آمريکا روز سه شنبه گفتند، دو ايرانی در صدد بودند که به سفارتخانه های عربستان سعودی و اسرائيل در واشينگتن حمله کرده و همچنين عادل الجبير، سفير عربستان سعودی در آمريکا را ترور کنند.

مقام های امريکا اين دو ايرانی را «منصور ارباب سيار»، ۵۶ ساله، و «غلام شکوری» معرفی کرده اند. منصور ارباب سيار دارای تابعيت ايرانی - آمريکايی است و هم اکنون در بازداشت به سر می برد، ولی غلام شکوری فراری است و گفته می شود که وابسته به نيروی قدس سپاه پاسداران است.

در ادامه واکنش های مقام های ايران به اتهام های آمريکا روز چهارشنبه علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه جمهوری اسلامی ايران، این اتهامات را «يک سناريوی از پيش شکست خورده، مضحک و خنده آور» توصيف کرده است.

علی اکبر صالحی می گويد:« اين سناريو آنقدر مضحک است که حتی عقل يک بچه هم آن را نمی پذيرد.»

وزيرامور خارجه ايران همچنين اضافه کرده است که طراحان چنين اتهاماتی «نزد افکار عمومی جهان رسوا » خواهند شد.

در همين زمينه، ايران روز چهارشنبه، با احضار کاردار سوئيس در تهران، به شدت به اتهامات اخير آمريکا اعتراض کرد.

به گزارش واحد مرکزی خبر، کاردار سوئيس در تهران، در غياب سفير آن کشور، به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شديد جمهوری اسلامی به اين اتهامات به وی ابلاغ شده است.

بنابر اين گزارش، رييس اداره‌ آمريکای شمالی وزارت خارجه در اين ديدار ضمن محکوم کردن ادعای دولت آمريکا، آن را «شانتاژ سياسی» خوانده است.

به دنبال قطع روابط ديپلماتيک ايران و آمريکا در سال ۱۳۵۸، سفارت سوئيس در تهران حافظ منافع دولت آ‌مريکا در ايران است.

اين در حالی است که جو بايدن، معاون رييس جمهور آمريکا، روز چهارشنبه با اشاره به اتهامات واشينگتن مبنی بر دست داشتن دو ايرانی در طرح ترور سفير عربستان، گفت: اين اقدام وحشتناکی است و ايران بايد پاسخگوی اقدامات خود باشد.

معاون رييس جمهوری امريکا همچنين تصريح کرده است:«نقض يکی از بنيادی‌ترين اصول ديپلماتيک اقدامی شرم آور است.»

استيو فيلد، سخنگوی ديويد کامرون، نخست وزير بريتانيا نيز گفت که اين کشور در حال رايزنی با آمريکا و ديگر کشورها در مورد به اجرا گذاشتن تحريم های جديد عليه ايران است.
 
ا
سخت آشفته و غمگین بودم…
به خودم می گفتم:
بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…
خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب ، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !
اولی کامل بود،
خوب، دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...
دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”
بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...
گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کرد
و سپس ساکت شد...
اما همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله
ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،
کنار دیوار ، دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن
چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زد
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..
صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...
خجل و دل نگران، منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم
پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، که حسن را ببرم!
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش، متورم شده است
درد سختی دارد، می بریمش دکتر با اجازه آقا …….
چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….
من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم
من از آن روز معلم شده ام ….
او به من به یاد آورد این کلام را...
که به هنگامه ی خشم
نه به فکر تصمیم
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
***
یا چرا اصلا من عصبانی باشم
با محبت شاید، گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
هرگز
مرداد 1390
پری کاظمی
 


کودتا در صدای امریکا توسط رامین عسگرد مدیر صدای امریکا



مطلع شدم که باند لابی نایاک , توسط رامین عسگرد ,گماشثه مماشاتگران, آقای چالنگی , کارمند رسمی‌ و باسابقه این رسانه‌ و تنی چند از کارکنان دیگر را که حاضر به خدمت به رژیم آخوندها نیستند با توسل به شیوه‌های مافیایی اخراج کردند."ا
در ضمن علاوه بر چالنگی، تنها کسی که انسانهای باشرف را به صدای آمریکا می برد، چندین تن دیگر از جمله احمد باطبی را هم بیرون کردند. صدای آمریکا با این کار بی دنده و ترمز خط مماشات با رژیم را در پیش گرفته است. بعد از این بیرون کردنها، عسگرد در جلسه خصوصی کارکنان گفته که ما نباید بر علیه رژیم زیاد حرف بزنیم، بلکه باید پلی باشیم برای ارتباط با ایران. خبر این تغییرات را لطفا در صفحات فیسبوک خودتان به اطلاع همگان برسانید. این هم عکس مزدور رامین عسگرد مدیر صدای امریکا درحین سخنرانی درجمع گروه موسوم به نایاک تریتا پارسی


اعتراف به شکست طرح ارتجاعی صدور انقلاب توسط دبیر مجمع تشخیص مصلحت آخوندها


پاسدار محسن رضایی
 پاسدار محسن رضایی

 به گزارش خبرگزاری حکومتی فارس در ۱۴ مهر ماه
 ۱۳۹۰ محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت که سالها به‌عنوان یک سر پاسدار جنایتکار در اجرای احکام خمینی و خامنه‌ای برای صدور انقلاب؛ از جمله در جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق، بسیاری از امکانات و سرمایه‌های انسانی و مالی کشور ما را به باد فنا داد، در یک سخنرانی برای به‌اصطلاح دانشجویان دانشگاه آزاد اراک به‌وضوح به شکست این طرح ضدانسانی اعتراف کرد و گفت: ما به‌دنبال امپراتوری در دنیا نیستیم، اما می‌توانیم نفوذ معنوی و فرهنگی خود را گسترش دهیم. سرپاسدار جنایتکار ادعا کرد که رژیم آخوندی باید از شرایط منطقه استفاده کرده و نفوذ معنوی خود را در منطقه گسترش دهد. اما نتوانست شکست جمهوری آخوندی را به‌خصوص در زمینه‌های اقتصادی و علمی کتمان کند و با حسرت از این واقعیت گفت:
بدون شک ما زمانی می‌توانیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم که پیشرفت علمی، فرهنگی اقتصادی داشته باشیم، ما اگر از این موج ایستادگی نتوانیم بهره‌برداری کنیم نتیجه‌اش این می‌شود که این موج بعد از ۱۰سال از بین می‌رود و ما هنوز استفاده نکرده‌ایم.
سرپاسدار ابله با سوزوگداز از شکست ایدئولوژی ولایت فقیه گفت:
بهره‌برداری از این فرصت‌ها نیازمند یک تحول بزرگ است و لازمه این بهره‌ برداری که به نفوذ اسلام و ایران در منطقه کشیده شد، داشتن یک پشتوانه قوی و محکم است. سؤال این‌جاست که آیا با این اقتصاد می‌توانیم؟ ما هنوز تورم و بیکاری را بعد از ۴۰سال حل نکرده‌ایم، آیا با این سیستم بانکی می‌توانیم حمایت جدی کنیم.
جالبترین دریافت از سخنان این جنایتکار ابله این است که هنوز بعد از به قول خودش ۴۰سال نتوانسته بفهمد که ریشه همه‌ی این دزدیها و جنایتها و ناکامی‌ها و بدبختی‌هایی که بر سر کشور و مردم ایران آورده‌اند در ایدئولوژی به غایت دیکتاتوری و سرکوبگرایانه ولایت مطلقه یک آخوند به نام فقیه است. وگرنه، نه ابلهی مثل او فرمانده سپاه پاسداران و سپس دبیر شورای تشخیص مصلحت نظام می‌شد و نه گوساله‌ای مثل احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور و نه این اختلاسهای نجومی در کشور اتفاق می‌افتاد که حاصلش فقر و گرسنگی فرزندان بی‌گناه ایران‌زمین بوده است.

postheadericon دختران جوان در میان فروشندگان کلیه

بازار خرید و فروش کلیه در سالهای اخیر در ایران پر رونق‌تر از گذشته شده است. از جزییات این بازار اطلاعات دقیق و قابل اعتمادی در دست نیست؛ آمارهای پراکنده‌ی منابع رسمی افزایش پیوند کلیه را تأیید می‌کند و موارد خرید و فروش علنی اعضای بدن هر روز افزایش می‌یابد. بنابر تازه‌ترین گزارشهای منتشر شده در رسانه‌های ایران، مدتی است دختران جوان نیز به جمع فروشندگان کلیه پیوسته‌اند.
افزایش ۲۰ درصدی بیماران کلیوی شمار مبتلایان به بیماری‌های کلیوی در ایران بین ده تا پانزده میلیون نفر تخمین زده می‌شود. به گفته‌ی کارشناسان بسیاری از این افراد از بیماری خود آگاه نیستند. خبرگزاری مهر در گزارشی که امروز (۱۸ تیر) منتشر شد از قول رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی نوشت، تعداد بیماران کلیوی در کشور ۲۰ درصد رشد داشته است.

postheadericon  اعتراض اتحادیه اروپا به بازداشتهای خودسرانه زنان در ایران


سایت اتحادیه اروپا ۱۵ تیر، کاترین اشتون، مسؤل روابط خارجی اتحادیه اروپا از جانب تمام کشورهای عضو، با انتشار بیانیه ای در روز چهارشنبه ۱۵ تیرماه، ضمن ابراز نگرانی عمیق در رابطه با بازداشتهای خودسرانه گروهی از چهره های شناخته شده زنان در هفته های اخیر، از مقامات رژیم ایران خواست بر اساس تعهدات بین المللی شان، حق آزادی بیان را برای کلیه شهروندان ایرانی محترم شمارند. در این بیانیه کاترین اشتون خواستار آزادی کلیه خبرنگاران، هنرمندان، فعالان حقوق زنان، وکلای مدافع که در زندان های ایران بسر می برند شده است. در بیانیه اخیر مسؤل روابط خارجی اتحادیه اروپا بویژه به بازداشت و زندانی شدن مریم مجد، عکاس خبرنگار؛ مهناز محمدی، فیلمساز؛ زهرا یزدانی روزنامه نگار؛ مریم بهرمن و منصوره بهکیش که هر دو از فعالان حقوق زنان می باشند، اشاره شده است. در این بیانیه خانم اشتون گفته است: «من عمیقا نگران بازداشت بسیاری از زنان روزنامه نگار، هنرمند و مدافعان حقوق زنان در ایران بویژه افراد نامبرده هستم.»

postheadericon  معاون احمدی‌نژاد به مالکی پیشنهاد داد که بعد از عقب‌نشینی آمریکا از امنیت عراق حفاظت نماید


روزنامه الزمان بین المللی ۱۶ تیر، در حاشیه دیدار دیروز محمدرضا رحیمی از بغداد ایران و عراق شش تواففنامه اقتصادی را امضاء کردند. این در حالی است که توپخانه ایران توپ‌باران روستاهای مرزی در شمال عراق را که شاهد کوچ کردن مردم به‌دلیل ادامه توپبارن است از سر گرفت. از سوی دیگر اسامه النجیفی رئیس پارلمان عراق دیروز از ایران خواست تا توپ‌باران خاک عراق را متوقف کرده و در امور داخلی کشورش دخالت ننماید. النجیفی در جریان استقبال از رحیمی‌گفت “ایران باید توپ‌باران روستاهای مرزی و خاک عراق در منطقه کردستان را متوقف نماید ”و اضافه کرد “ این توپ‌باران نوعی از شک و ابهام را در روابط بین دو کشور ایجاد کرده است ”.

آرشیو وبلاگ

آرشیو

About Me

گُل فروش خيابان
مشاهده نمایه کامل من