دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.

postheadericon فیلم "مسلمانان بیگناه" و مواضع ما -علیرضا یعقوبی


بعد از نمایش یک فیلم 14 دقیقه ای تحت عنوان "مسلمانان بیگناه" در یوتیوب علیه پیامبر اسلام موجی از خشونت در کشورهائی که اکثریت بافت جمعیتی آنها را مسلمانان تشکیل می دادند فرا گرفت. این فیلم در خدمت جریانات بنیادگرائی قرار گرفت که همواره بدنبال بهانه ای برای نشان دادن ضدیت غرب با اسلام و پیامبر آن به توده هائی هستند که از کشورهائی برخاسته اند که به انها "جهان سوم" و یا "در حال رشد" اطلاق می شود. آموزش در این کشورها در سطح بسیار نازلی قرار دارد و توده های مردم را با دین و ارزش های آن ارتباطی تنگاتنگ است. فاصله بین دنیای مدرن و جوامعی که بهر علتی عقب مانده باقی مانده اند چنان چالشی ایجاد کرده است که با رشد ابزارهای خبر رسانی و ارتباطات نه تنها این حفره تنگ تر نشده بلکه بعلت همان فاصله عظیم بین دارا و ندار و ثروتمند و فقیر تنها بر تنفر و خشم و کین برخاسته از رشد نایافتگی و ضعف آموزش و در نهایت عدم درک درست این عقب ماندگی افزوده شده و آن را ملموس تر ساخته است. آن مسلمان بادیه نشین در آفریقا با فشار بر چند دکمه کیبورد و در نهایت ماوس می تواند بطور مستقیم شاهد آنچه که بطور روزانه در خیابانهای واشنگتن و نیویورک و لندن و پاریس می گذرد باشد و آن را با وضعیت خود مقایسه نماید و عاجز از درک درست عوامل ایجاد این فاصله با نشانه واعظ و پیشنماز محل خود تنفر را در درون خود پرورش داده تا با تهیه و عرضه چنین فیلمهائی که نقش آتش بیار معرکه را ایفا می کنند آن را به معرض نمایش و عرضه گذارد. برنده تهیه چنین فیلمهائی چه جریاناتی هستند؟ مسلما دوستان در این رابطه با بنده اشتراک نظر دارند که چنین فیلمهائی و در بلوای برخاسته از آن تنها جریانات و گروههائی سود خواهند برد که جز دمیدن بر آتش تنفر و خشم مردمی که با دین خود به هر دلیلی پیوند تنگاتنگ دارند هنر دیگری ندارند. "بنیادگرایان" همواره مترصد چنین فرصت هائی هستند و در قاموس آنها چنین فرصتهائی از "الطاف خفیه الهی" و از "امدادهای غیبی" هستند که می توانند از آن نهایت بهره برداری را در جهت پیشبرد اهداف جنگ افروزانه خود ببرند. پس چاره چیست؟ بنظرم دوفاکتور باید به موازات هم پیش برده شوند. پیشبرد این دو فاکتور جز در فضای آزاد سیاسی و در سایه دمکراسی ناممکن است: 1- آموزش در بین توده ها در راستای رشد و ارتقا فکری و آشتی دادن آنها با آگاهی و دور ساختنشان از دنیای جهل و بردگی فکری از پائین. 2- کشاندن گروههای بنیادگرا به صحنه سیاسی و درگیر کردن آنها با چالش های عینی از بالا. تنها در چنین حالتی می توان به توده ها ظرفیت و توان بنیادگرایان را در حل مسائل امروز بعینه به قضاوت عموم گذاشت. تجربه عینی هم کاملا دم دست ما ایرانیان است. بن بست کامل و همه جانبه بنیادگرایان مذهبی در ایران و پناه بردنشان به فاشیسم مذهبی بزرگترین گواه بر درستی این تئوری است. وقتی بنیادگرایان در بستر دمکراسی در معرض امتحان و آزمایش و در نهایت انتخاب قرار می گیرند درگیری با مسائل و مشکلات دنیای مدرن مسلما تاثیرات خود را بر فکر و اندیشه آنها می گذارد و در بطور قانونمند آنها را از درون دچار تعدیل و تغییر می کند و گروههای کوچکی از آن که هنوز بخاطر رانت و شرایط خاص حکومتی بر تفکرات پیشین تاکید می ورزند به حاشیه رانده خواهند شد. گفتم که این تغییر و تحول در باید روندی دمکراتیک و پایبندی به دمکراسی و با پایبندی و تعهد عملی بر قوانین دمکراتیک رقابت و قواعد بازی همراه باشد. ترکیه در این راه قدم گذاشت . تجربه اش در مجموع مثبت بود. در مصر مرسی با سخنانی که در تهران در جریان نشست غیرمتعهدها بر زبان آورد نشان از این داشت که در انتخاب راهی که تهران و آنکارا طی کرده اند به روشی که آنکارا برگزیده می رود. او با تضادها و چالش های زیادی در درون اخوان المسلمین روبرو خواهد بود اما با تاکید بر اینکه "حکومت برخاسته از مردم است نه بر آنها". می تواند آینده بهتری برای مصر و ملتهای منطقه و کشورهائی که به آنها کشورهای اسلامی اطلاق می شوند با توجه به جایگاه تاریخی مصر رقم بزند. غرب باید در پس این حوادث به این واقعیت دست یافته باشد که برای همیشه نمی تواند رفاه را در انحصار خود داشته باشد. باید با انتقال دانش نوین به کشورهای عقب مانده به تقسیم رفاه عمومی در تمام جوامع بشری بخاطر دور ماندن از ترکش بنیادگرائی که به یک خطر بالفعل برای صلح و آرامش و امنیت جهانی تبدیل شده است همت گمارد.

postheadericon دزدی و چپاول و فساد نهادینه شده در رژیم آخوندی



نسل اول انقلاب در اوج انحصار طلبی "حزب جمهوری اسلامی" که با افشاگری سازمانهای سیاسی دگراندیش و در راس همه سازمان مجاهدین خلق ایران همراه بود این جمله معروف محمد بهشتی دبیرکل آن حزب را بخاطر دارند که گفت:"ما تشنگان قدرت نیستیم شیفتگان خدمتیم". کلامی بس سخیف برای پوشاندن نیات اصلی یعنی غارت و چپاول اموال عمومی و ثروت یک ملت. از این دست سخنان و شعار پرطمطراق ولی بی محتوا در هر حکومت توتالیتر امری عادی و نخ نما شده است. چه کسی می تواند انکار کند که میل به دیکتاتوری و توتالیتاریسم فقط در خدمت رانت خواری و انحصار اموال عمومی و سرمایه های ملی در خدمت اهداف فردی و گروهی جمعی کوچک می باشد؟. تاریخ هیچ "دیکتاتور صالح" را بخاطر ندارد و بقول پیر قونیه "آنچنان شیری خدا خود نافرید". جملاتی از نوع آنچه که بهشتی بر زبان آورد ابزاری برای پوشاندن اهداف ماکیاولیستی می باشند که فریب اذهان و افکار عمومی را مد نظر دارند. هدف همانا پدید آوردن "شهریاری ثروتمند" با "رعایائی نیازمند" است چرا که دیکتاتور بر این باور است که تنها در چنان حالتی است که می تواند ملتی و جامعه ای را به اتقیاد کشد. حال سی و سه سال بعد از آآن تاریخ چنان فساد و دزدی و چپاول و غارت در تار و پود رژِیم فاشیسم مذهبی حاکم نهادینه شده که باندهای درونی آن درسراشیب اضمحلال علیرغم تاکید ولی فقیه هیمنه شکسته رژِیم در پوشاندن فساد و ارتشاء و اختلاس درونی رژِیم بطور قانونمند به افشای دزدیهای یکدیگر پرداخته و ابائی با وجود نشستن "بر سر شاخ" از "بریدن بن" ندارند. نسل سوم انقلاب بیاد دارد که احمدی نژاد با شعار "آهای دزد! بگیرید دزد!" و "بگم؟ بگم؟" و "مبارزه با فساد" به ریاست جمهوری رسانده شد!. اگر خاتمی در اوج انزوای بین المللی رژِیم بعد از دادگاه ترور میکونوس در آلمان جهت گشایش "درهای بسته" با نام "گفتگوی تمدنها" و "جامعه مدنی" زمام قدرت را در دست گرفت احمدی نژاد با شعار مبارزه با فساد و "آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم" به قدرت خزید. طی 7 سال ریاست جمهوری او بزرگترین اختلاس بانکی تاریخ ایران بوقوع پیوست و معاون اول او محمدرضا رحیمی رسما با اتهام ارتشاء و دزدی در پرونده "بیمه ایران" تحت نام "حلقه فاطمی" روبرو گردید. علیرغم تاکیدات آشکار "ولی فقیه" برای پوشاندن اختلاس ها و دزدی های کلان دولتی هر روز در روزنامه ها و سایت های رژیم خبرهای جدیدی در این باره می خوانیم . علی مطهری نماینده مجلس رژیم پس از اعلام جرم دادستانی رژیم علیه او در رابطه با نطق پیش از دستورش در مجلس که طی آن به افشای نقش سپاه پاسداران در نمایشات انتخاباتی پرداخته بود از قوه قضائیه رژیم درخواست نمود بجای پرداختن به نطق نمایندگان مجلس پرونده زمین خواری محمد جواد لاریجانی برادر رئیس قوه قضائیه را پیگیری کند. صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه طرح پرونده زمین خواری برادرش را مسئله ای با اغراض سیاسی عنوان نمود و اوج اراده رژِیم در پرونده های اختلاس و دزدی و چپاول اموال عمومی را به نمایش گذاشت. هنوز چندی از طرح این قضیه نگذشته بود که نقش محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد در دزدی و اختلاس از "بیمه ایران" در جریان دادگاه عوامل دست چندم درگیر در آن ماجرا به اثبات رسید. احمدی نژاد در مقابل هجوم قوه قضائیه و دستگیری عوامل او در دولت خط قرمز خود را کشاندن دستگیریها در حد وزرا اعلام کرد. اینجا بود که با توجه به اطلاعات وسیعی که احمدی نژاد از دزدی ها و چپاول باند رقیب داشت دستگیریها در حد حلقه دست چندم عوامل باند احمدی نژاد متوقف ماند. آخوند مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور از عوامل اصلی در نقش یکی از قضات سه گانه منصوب خمینی در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 که از قضا این روزها در سالگرد آن جنایت فجیع علیه بشریت بسر می بریم و وزیر کشور سابق احمدی نژاد در دولت نهم در روز 20 شهریور بنقل از سایت انتخاب از سایتهای داخلی رژِیم در دیدار با گروهی بنام دانشجویان که از او درباره پرونده محمدرضا رحیمی سوال نموده بودند اعلام نمود که پرونده رحیمی در مراحل بازرسی نهائی در قوه قضائیه به دلیل "رعایت مصالح" متوقف شده است. او درباره دستور شخص ولی فقیه در توقف بازررسی این پرونده بطور تلویحی گفت: "پرونده رحیمی به دستور مستقیم خامنه ای از دستور کار خارج شده است." به گفته وی "ما در حال مدیریت این قضیه هستیم چون معتقدیم کشور با اراده ای روشن هوشمند و هماهنگ اداره می شود. اگر سرباز ولایت هستیم باید تصمیمات ایشان را اجرا کنیم تا امور به سامان برسد". در جواب به اظهارات پورمحمدی به گزارش سایت انتخاب در روز 22 شهریور محمدرضا رحیمی در جریان مراسم "هفتمین جشنواره ملی تعاونی های برتر کشور" عنوان کرد: "این شخص (پورمحمدی) در زمانیکه در دولت مشغول بکار بود و پیش از آنکه از دولت طرد شود حدود 21 میلیارد تومان که با سود متعلق به آن به بیش از 30 میلیارد تومان بالغ می شود به طور غیرقانونی از وزارتخانه خارج و تا کنون که مدت 4 سال از آن تاریخ می گذرد عودت نداده است". در ادامه این دعواهای باندی و افشاگری ها در سایت بازتاب از سایتهای دیگر درونی رژیم در 21 شهریور طی مقاله ای با عنوان "برادر حسین! آلوده امثال شما هستید که بر سر سفره بیت المال زانت خواری می کنید" طی نامه ای خطاب به سربازجو حسین شریعتمداری گماشته ولی فقیه در روزنامه کیهان می خوانیم: "شما در مطلب امروز خود سایت بازتاب را به حق العمل کاری جعل خبر سابقه طولانی در تحریف و شانتاژ و منفی بافی علیه نظام از محافل فتنه گر سایت ضد امنیتی و فتنه گر متهم کرده و دست اندرکاران بازتاب را آلوده و فتنه گر نظیر بالاترین رادیو فردا و کلمه و جرس و ... خوانده اید." "برادر حسین! اعضای سایت بازتاب نه تنها هیچ ارتباطی با بیگانگان ندارند بلکه اساسا پایشان به کشورهای اروپائی و آمریکائی که برخی از اعضای خانواده شما چند سالی در آنجا با پول بیت المال رحل اقامت افکنده اند نرسیده است." "... بخصوص در هفت سال اخیر با همکارانتان نهایت استفاده از فرصت را کرده و پست و پول اشباع شده اید". اینها تنها مشتی نمونه از خروارها دزدی و غارتگری و چپاول و اختلاس و ارتشاء نهادینه شده در مسئولین رژیمی است که بقول بهشتی قرار بود "شیفتگان خدمت" باشند. و چه کسی نمی داند که در راس تمامی چپاولگران و دزدان کسی نیست جز شخص "ولی فقیه" رژِیم که صدها نهاد در قالب مافیای اقتصادی از "بنیاد شهید" و "آستان قدس رضوی" و "بنیاد مستضعفان" و "کمیته امداد امام" و ... تحت نظر و فرمان مستقیم خود او به فعالیت و غارت مشغولند و به هیچ مقامی هم پاسخگو نبوده و دولتی بزرگ را در دل دولتی کوچک به ریاست احمدی نژاد تشکیل داده است. به اینها باید غارتگری و چپاول سپاه پاسداران را افزود که تمامی مناقصه های دولتی را بدون شرکت در آنها و رقابت با دیگر شرکتها به خود اختصاص داده است و دارای اسکله های متعدد خارج از کنترل گمرک در مرزهای کشور است. همچنین سلاطین چای و قند و شکر و دخانیات و ... در قالب "بیوت آیات عظام" را هم باید در بین غارتگران اموال و ثروت عمومی لحاظ نمود. همانهائی که مدعی می شوند که مردم نباید انتظار حل مشکلات اقتصادی و گرانی و ... همچون بلایا و حوادث طبیعی از دولت داشته باشند و بقول آن آخوند شکم باره علم الهدی نام که مردم را به خوردن "اشکنه پیاز" دعوت می کند چرا که در دل اینهمه غارتگری و دزدی و چپاول سهم مردم از ثروت ملی بقول امام جمعه مشهد یعنی پیاز هم بر سفره های مردم پافت نمی شود. اینجاست که دلایل تاکیدات شخص ولی فقیه مبنی بر پوشاندن اختلاس و دزدی از افکار عمومی مشخص می شود چرا که "گر حکم شود که مست (دزدی و غارت و چپاول) گیرند/در شهر (رژِیم آخوندی ) هر آنچه که (مسئول و امام جمعه و رهبر و داروغه پاسدار و ...) هست گیرند.

postheadericon کانادا و قطع رابطه با بنیادگرایان مذهبی حاکم بر ایران-علیرضا یعقوبی


دولت کانادا طی "عملی شجاعانه" اقدام به تعلیق روابط دیپلماتیک خود با رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نمود. دولت کانادا علت این اقدام را حمایت تمام عیار لجستیکی و نظامی بنیادگرایان حاکم در تهران از رژیم بشار اسد و حمایت از تروریسم دولتی و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای و نادیده گرفتن قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد در این رابطه و نقض شدید حقوق بشر و دخالت در امور سایر و فراخوان برای نابودی یک کشور عضو ملل متحد کشورها بر شمرد. بنیادگرایان حاکم بر ایران از فردای بدست گرفتن قدرت بنا به ماهیت مادون تاریخی و ارتجاعی خود بدون اینکه درک و فهمی از معاهده ها و قراردادهای بین المللی فی المابین دولتها داشته باشند دخالت در امور سایر کشورها بالاخص کشورهای اسلامی را به بهانه "صدور انقلاب" در صدر سیاست خارجی رژیم خود قرار دادند. خمینی در رویا و توهم احیای "امپراطوری عثمانی" اینبار تحت سیادت "مذهب شیعه" در گام نخست عراق را که اکثریت بافت جمعیتی آن را شیعیان تشکیل می دادند هدف ماجراجوئی خود قرار داد. دخالت در امور داخلی کشوری مستقل و تحریک حاکمان آن منجر به وقوع یک جنگ خانمانسوز بین دو کشور مسلمان شیعه مذهب شد که بیش از دو جنگ جهانی به طول انجامید. خمینی جنگ را نعمتی الهی خواند و ادعا نمود که می خواهد پرچم اسلام را در کاخ های کرملین و سفید به اهتزاز درآورد. "راه قدس از کربلا می گذرد" و "جنگ جنگ تا رفع فتنه در سرتاسر عالم" عمق استراتژیک اهداف خمینی را بنمایش گذاشت و زمانی خمینی مجبور به نوشیدن جام زهر پذیرش قطعنامه 598 ملل متحد در رابطه با آتش بس در جبهه های جنگ با عراق شد که بنا به گزارش سبز علی (محسن) رضائی فرمانده سپاه پاسداران دریافت که تنها در صورت دستیابی به سلاحهای اتمی می تواند به مطامع نامشروع خود دست یابد. خمینی در خوار شمردن مقررات و معاهده ها و قرار دادهای بین المللی تا آنجا پیش رفت که اعلام نمود: "دولت اسلام هر زمان که صلاح بداند می تواند قراردادهای فی المابین خود و مردم و دولتهای دیگر را فسخ نماید". مسلم است که با چنین درکی بغایت ماکیاولیستی از قوانین و قراردادها و معاهده ها و قرار داد بین مردم و ملل مختلف سنگ بر روی سنگ بند نیامده و بیهوده نیست که خلص ترین رئیس جمهور این رژیم قطعنامه های ملل متحد را "کاغذ پاره" می خواند. اگر خمینی در ابتدا بنا به روایات و احادیث سنتی شیعه ازدیاد نفوس مسلمین و شیعیان را یک رسالت دینی برای خود فرض می کرد (1) اما در طول زمان رژیمش از این اعتقاد فاصله گرفت و بعلت ماهیت مادون تاریخی و ارتجاعیش چون قدرت پاسخگوئی به خواستها و مسائل جامعه ای که روابط سرمایه داری حتی بشکل "سیکل معیوب" تجربه کرده بود نداشت به بحران سازی و صدور آن همت گماشت. یعنی رژیمی شد ماهیتا بحران ساز و بحران زی و صدور این بحران را به دیگر کشورها را وجه همت خود قرارداد. در عرصه داخلی اگر به رستگاه تبلیغی عریض و طویل این رژیم از ابزار سنتی همچون منابر و نماز جمعه ها تا وسائل علمی و به روز خبر رسانی همچون همایش ها و کنفرانس ها و مطبوعات و سایت ها و رادیو و تلویزیون توجه کنیم خط "وارونه سازی حقایق ملموس" بیرون می آید که گویا دنیا غرق در بحران است. هر روز از یک زلزله و یا سیلاب و حوادث طبیعی هراران نفر در گوشه و کنار دنیا می میرند. هزاران نفر در خیابانهای کشورهای غربی از گرسنگی جان می دهند و در زندانهایشان هزاران نفر شکنجه شده و زیر شکنجه کشته می شوند!. گرانی و فقر و فحشا را همچون حوادث طبیعی و خدادادی می خواند که مردم نباید انتظار حل آنها را از "دولت خدمتگزار" داشته باشند تا بدینوسیله ناکارآمدی و سوء مدیریت تمامی اجزای حکومتی خود با حوادث طبیعی و مشکلات و معضلات اقتصادی خود ساخته را توجیه نموده تا مردم ایران تحت این شانتاژ خبری به آنچه خود دارند راضی شوند و تلاشی در راستای رسیدن به آنچه که می خواهند و یا مطلوب فرض می کنند نداشته باشند. نقض فاحش حقوق بشر و سرکوب تمام عیار مردم در کنار تبلیغات و جنگ روانی گسترده وجه بارز "شرایط امنیتی" حاضر جامعه برای کنترل آن است. این رژِیم از آنجائیکه تکیه ای بر توده های مردم ندارد و از پایگاه مردمی اولیه اش تهی شده است تکیه گاه خود را برای ادامه بقا همانا در اسلحه و انبارسازی آن و دستیابی به سلاح "غیر متعارف" می بیند. در این راستا انزوای بین المللی را بجان می خرد. قطعنامه های الزام آور شورای امنیت ملل متحد را "کاغذ پاره" می خواند. در اوج فساد نهادینه شده درونیش که همچون موریانه آن را از درون میان تهی ساخته برای تمامی جهان لغز می خواند و هل من مبارز می طلبد. برگزاری نشست غیرمتعهدها در تهران را از قول معاون رئیس جمهور درگیر در فاسد مالی ارتشاءاش "سنگ بنای نهادینه شدن نابودی آمریکا" می خواند. در راستای اجرائی کردن این سیاست به مزدور پروری روی می آورد. حزب الله لبنان و دولت سوریه بازوهای اجرائی این "تروریسم دولتی"هستند. برای باجگیری از دنیای مدرن به گروگانگیری و کشتن شهروندان دیگر کشورها مبادرت می ورزند. روزی در آرزانتین و روزی دیگر در دهلی نو و بانکوک و روزی در مالزی مزدوران و عمله و اکره تروریست این رژیم افشا می شوند و یا دستگیر می گردند. بقول متحد این رژِیم در فرانسه در دیدار با دبیر شورای عالی امنیت سابق رژیم آخوند حسن روحانی ژاک شیراک رئیس جمهور سابق فرانسه خطاب به او می گوید: "زمانیکه تنها سلاح شما ژ-ث بود به ترور شهروندان ایرانی در کشور ما پرداختید!. چگونه دنیا می تواند مسلح شدن شما به سلاح هسته ای را تحمل کند؟!." در سال 2003 میلادی طی یک همایش در حمایت از مقاومت ایران در لندن که طی آن زنده یاد خانم مرضیه برای آخرین بار به هنرنمائی پرداخت خانم رجوی طی پیامی اعلام نمود :"خطر دخالت رژِیم آخوندی در عراق هزار بار خطرناکتر از اتمی شدن آن است". طرفهائی که می بایست این پیام را در می یافتند در پی بزرگترین اشتباه استراتژیک دولتهای اشغالگر عراق بنا به گواهی کارشناسان سیاسی و نظامی آن کشورها بدنبال خروج از عراق بودند تا عراق را به حیات خلوت و بخشی از "سهم امام" ولی فقیه تهران تبدیل نموده و خون سربازان آمریکائی و انگلیسی بهمراه مردم بیگناه عراق که قربانی ترورها و بمب گذاری های کور عوامل ولی فقیه و سایر بنیادگرایان مستظهر به حمایت رژیم تهران بودند در هم آمیزد تا دست نشانده ولی فقیه تهران در عراق به مصدر قدرت قرار گیرد و بنا به فرمان "صاحب امر" ش در تهران به قلع و قمع نیروهای دمکرات آن کشور نشسته تا دستگاه قضائی آن کشور به تبعیت از قضاتی همچون قاضی صلواتی و سعید مرتضوی حکم اعدام معاون رئیس جمهور سنی مذهب آن کشور صادر نمایند و فساد و ارتشا در آن کشور هم همچون رژیم ایران نهادینه شود و در وادی بی عملی در سوریه به چنان گردابی گرفتار آیند که سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ولی فقیه تهران وقیحانه در بیروت اعلام کند که ما از سقوط بشار اسد در سوریه جلوگیری بعمل می آوریم. براستی دنیای متمدن و پیشرفته در سازش با حکومت آشوبگر تا کجا پیش خواهد رفت و عواملش در آمریکا همچون "نایاک" تا کجا در هیئت حاکمه آن کشور نفوذ خواهند کرد تا برافراشتن پرچمی را که خمینی آرزویش می کرد را در کاخ سفید شاهد باشد چرا که برافراشتن آن در مسکو با توجه به روابط حسنه با دولت آن کشور حاصل آمده است!. در چنین فضائی اقدام دولت کانادا "عملی شجاعانه" محسوب شده که قابل الگوبرداری از سوی کشورهای خاورمیانه و غربی می باشد. هرگونه روابط دیپلماتیک و اقتصادی با رژِیم ایران علیه عالیترین منافع مردم ایران یعنی علیه "حق حاکمیت ملی" آنان بوده و علیه آرامش منطقه استراتژیک خاورمیانه و کل جهان است چرا که رژِیم فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران از روابط دیپلماتیک خود در سراسر جهان برای توجیه سرکوب و جنایت و تامین فن آوری پیشرفته و بطور مشخص توسعه برنامه اتمی و صدور تروریسم استفاده می کند. نمونه آخر برگزاری نشست غیر متعهدها در تهران شاهد تمام عیار این ادعاست. در مقدمه گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون به کنگره آن کشور علیه سازمان اصلی اپوزیسیون ایران می خوانیم:" یاغیگری رژیم جمهوری اسلامی از قوانین و قراردادهای بین المللی و خوار شمردن آنها بهائی را به دنبال دارد که دولت ایران ناچار به پرداخت آن است". در جریان عمل جامعه جهانی شاهد استمرار سیاست ورشکسته "مماشات و استمالت" کشورهای غربی در برابر بنیادگرایان حاکم بر آن بوده که بهای آن بطور تمام عیار از کیسه مردم ایران و مقاومت آن و ملتهای منطقه و بعبارتی مردم کل جهان که قربانی بمب گذاری های کور مزدوران این رژیم شده اند پرداخت شده است. آیا هماکنون که دولت کانادا پیشقدم در مسیر قطع رابطه با رژیم فاشیسم مذهبی حاکم بر تهران شده است زمان پیروی از این عمل در بین کشورهای غربی برای بدور ماندن از ترکش بنیادگرائی و خشم و تنفر برخاسته از آن برای دنیای آزاد و مدرن فرا نرسیده است؟!. 1- در الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام می خوانیم که روایت شده که مردی خدمت امام باقر علیه السلام آمد و از حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید که فرموده است "هرکس بگوید: لااله الا الله به بهشت می رود". امام باقر علیه السلام فرمود: خبر درست است. آن مرد بیرون رفت امام باقر علیه السلام دستور داد او را برگردانند. چون برگشت امام به او فرمود: ای مرد "لا اله الاالله" شروطی دارد و آگاه باش که من یکی از آن شروط هستم. از این دست احادیث و روایات در فقه سنتی شیعه فراوان است بخصوص وقتی کار بشفاعت حضرت فاطمه و حضرت معصومه بکشد که با توجه به "رانت" و جایگاهی که آنها نزد خدا بنا به تفکر تار عنکبوت بسته آخوندها دارند جایگاه بهشت برای شیعیان تعیین خواهد شد و در آن دنیا هم با "خودی" و "غیر خودی" روبرو خواهیم بود. معلوم نیست که بنا به جایگاه حضرت فاطمه و حضرت معصومه نزد خداوند چرا باید بانوان و زنان ایرانی اینچنین در حاکمیت آخوندها از ابتدائی ترین حقوق انسانی محروم شده اند و این تناقض چگونه توجیه می شود؟ هر چند که در تعمیم این روایات معتقدان به اصل ولایت فقیه بنمایندگی از خداوند چنان دایره را برای تنگ کرده اند که عبادات و نماز و روزه مردم را بدون اعتقاد عملی به اصل ولایت فقیه را فاقد ارزش و اعتبار می دانند. بنا به اینگونه احادیث وضعیت میلیاردها انسان در جهان معلوم است. تنفر و خشم برخاسته از چنین احادیثی جهان را بیشک ورطه نابودی خواهد کشاند.

postheadericon کشف مرغ قاچاق در بیت مکارم شیرازی

مرغهائیکه میبینید امشب از منزل ابوالمکارم شیرازی درقم توسط برادران پاسدار قاچاقچی کشف و به بیت العنکبوت مقام عظما انتقال یافت .لازم بیاد آوری است ابوالمکارم شیرازی با وارادات بی رویه شکر باعث تعطیلی کارخانجات قند ودر نتیجه بیکاری کارگران شده بود.مرگ براصل ولایت فقیه

postheadericon بگيرش كه نيفته! كاريكاتوري از الوطن



این کاریکاتر تلاش ولی فقیه برای نجات دیکتاتور دست نشانده عراق 


مالکی جنایتکار رانشان میدهد .

postheadericon اندر حکایات مراقبین بین المللی در سوریه!

postheadericon کمال وقاحت در اوج فضاحت- علیرضا یعقوبی


همگان در جریان خبر تعرض جنسی یک دیپلمات رژیم آخوندی در برزیل در یک استخر مختلط شنا به تعدادی از دختران کم سن و سال هستند. بعد از افشای این جنایت و روشن شدن ابعاد ماجرا و پیگیری خانواده های دختران قربانی تعرض جنسی دیپلمات رژیم مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه رژیم طی اعلام موضعگیری در قبال این جنایت آن را سو تفاهمی بخاطر "تفاوت های فرهنگی" نامید!. شاید باشند در جهان کسانی که از ابعاد جنایات رژیم حاکم بر ایران بنام "حفظ حریم خانوادگی" و "حجاب" و "عفاف" در زندگی خصوصی مردم ایران نامطلع باشند اما گستردگی ابعاد هولناک فجایع صورت گرفته و تجاوز به حریم خصوصی و حقوق فردی آحاد جامعه ایران آن چنان وحشتناک است که کمترین ایرانی را می توان یافت که نمونه ای از آن را به خاطر نداشته باشد. هنوز جنایاتی را که در کرمان تعدادی از بسیجیان و به اصطلاح " ناهین از منکر و آمران به معروف" مرتکب شدند از خاطره ها رخت نبسته است. مردم ایران بیاد دارند که چگونه به بهانه مبارزه با "فساد اخلاقی" تعدادی از شهروندان کرمانی قربانی جنایات یک گروه 5 نفره از بسیجیان رژیم شدند. دقیقا از همان اولین روزهای پیروزی قیام 57 بود که خمینی با طرح "حجاب اجباری" تجاوز به حقوق فردی نیمی از آحاد جامعه را آغاز کرد. طرحی که هنوز از جامعه قربانی می گیرد و زنان بیدفاع وطنمان هر روز با انواع و اقسام طرحهای سرکوبگرانه دست و پنجه نرم می کنند و لحظه ای از تهاجم "گشت ارشاد" برای حفظ ححاب به اصطلاح اسلامی در امان نیستند. راستی چگونه است رژیمی که حتی تاب تحمل جشن های خانوادگی همچون مراسم ازدواج را ندارد و زنان و مردان شرکت کننده در چنین مراسماتی از ترس تعرض و تجاوز دائمی عمله و اکره استبداد به بهانه "حفظ شعائر اسلامی" باید بطور جدا از هم به جشن مشغول شوند اما یک دیپلمات همین رژیم اجازه دارد که در یک استخر مختلط به شنا پرداخته و به دختران و نوجوانان تعرض جنسی نماید و وقیحانه تر آنکه سخنگوی وزارت خارجه چنین رژیمی اداعا کند که حادثه بوقوع پیوسته ناشی از یک سوتفاهم بخاطر "تفاوت های فرهنگی" بوده است. براستی "تفاوت های فرهنگی" کدام است؟ آیا "خودی های" رژیم و دیپلمات - تروریستهای آن اجازه دارند که در کشورهای تحت ماموریت خود دست به هر اقدام خلاف اخلاق انسانی زده و به دختران کم سن و سال تعرض جنسی نمایند؟ آیا چنین حقی برای اتباع ایرانی محفوظ است که حتی در استخر مختلط شنا نمایند؟ تروریستهای اعزامی رژیم به تایلند اجازه دارند که حین معاشقه با تن فروشان به تهیه عکس و فیلم مشغول شوند آنگونه که توسط پلیس تایلند بعدا افشا شد اما زنان و مردان مفلوکی که "غیرخودی" محسوب می شوند بجرم "زنای محصنه" به سنگسار محکوم شوند و اعتراض جهان به این عمل وحشیانه هیچ تغییری در اراده جانیان برای اجرای "حدود الهی" ایجاد نکند. (1) اوج فضاحت در کمال وقاحت آنکه حکمت الله قربانی دیپلمات متعرض به دختران برزیلی به تهران فراری داده شده و عده ای که به آنها لقب "دانشجویان بسیجی" داده شده است همچون همیشه بطور "خودجوش" به فرودگاه اعزام شده! تا به زعم خود بخاطر این حرکت قهرمانانه بر گردنش دست گل اندازند. و دنیایی را از توحش خود به تعجب وادارند. می گویند کسی که در سراشیب سقوط و نابودی قرار می گیرد دست به حرکات دیوانه وار می زند. به چیزی می توان این "استقبال قهرمانه" از "دلاور دیپلمات شناگر" رژیم را تعبیر کرد؟. به راستی به زعم رژیم این دیپلمات رژیم منشا چه حرکت و مبارزه ای علیه "استکبار جهانی" شده است که باید نیروهای "خودجوش" بسیج دانشجوئی را به چنین استقبال پرشکوهی روانه کند و چنین رسوائی بزرگی را عالمگیر سازد؟. و سوال دیگر آنکه جامعه ایرانی تا کی باید تن به چنین حقارتی داده و به اعتراض برنخیزد؟ چگونه است که جمع کثیری برای تماشای اعدام افرادی که به اتهام تجاوز به عنف حاضر شده و برای اشراف به صحنه اعدام از تیر چراغ برق هم بالا می روند اما از کنار استقبال از یک دیپلمات متعرض جنسی به دختران نوجوان به راحتی می گذرند و زبان به اعتراض نمی گشایند. براستی تا کجا جامعه ما در طی سی و اندی سال گذشته به قهقرا رفته و به نکبت و سقوط اخلاقی و از دست رفتن تمام ارزشهای انسانی تن داده است!؟. 1- بنقل از جواد لاریجانی نماینده رژیم در امور حقوق بشر که اعتراض به حکم "سنگسار" را مخالفت با اعمال حدود الهی نام برده بود و اینکه اعتراض جهانی تاثیری در اراده قوه فضائیه رژیم در اجرای حدود الهی ندارد!.