دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.

postheadericon درباره حوادث بازی فوتبال بین پرسپولیس و داماش گیلان-علیرضا یعقوبی


روز یکشنبه هفته گذشته مسابقه فوتبالی در چارچوب لیگ برتر فوتبال ایران بین تیمهای پرسپولیس و داماش گیلان در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد که این مسابقه بعلت فحاشی تماشاگران به داور مسابقه ناتمام ماند. در این مقاله می خواهیم به حواشی این بازی و مسائل بعد از آن بپردازیم. در جریان بازی دو تیم یادشده که با اشتباهات داوری همراه بوده گویا هواداران پرسپولیس در اعتراض به داور مسابقه اقدام به فحاشی نموده و داور مسابقه در اعتراض به این عمل تماشاچیان در دقیقه 88 بازی را ناتمام می گذارد البته این اولین بار نیست که ورزشگاههای ایران دستخوش چنین حوادث ناهنجاری می گردند ولی برای اولین بار در تاریخ لیگ ایران است که داوری بعلت فحاشی تماشاگران به خود بازی را ناتمام می گذارد . در پس این حادثه کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال مطابق معمول بدون پرداختن به علت حادثه و ماهیت دعوا با حکمی شداد و غلاظ با جریمه و کسر امتیاز از تیم پرسپولیس و محروم کردن هواداران آن از حضور در مسابقات باقیمانده از لیگ از خود واکنش نشان داد. اما آین چنین احکام سرکوبگرانه ای می تواند از تکرار چنین حوادثی پیشگیری کند؟ تمامی کارشناسان امور در این رابطه اظهار تردید کرده اند!. چرا؟ ناهنجاری های موجود در استادیوم ها از ناهنجاری های درون جامعه جدا نبوده بلکه بخشی از آن و ادامه ان می باشد. ریشه این حوادث را باید در سرکوب عریان و افسار گسیخته حکومتی جستجو کرد که جواب هر اعتراض برحقی را با سرکوب و زندان و شکنجه داده است. هنوز حوادث دو سال پیش از یاد و خاطر عموم رخت نبسته است که چگونه حکومت در جواب اعتراض مسالمت آمیز مردم به سرکوب خونین و خشونت آمیز روی آورد و در زندانهایش از جمله کهریزک به تجاوز به زن و مرد زندانی پرداخت. همان حکومتی که زمانیکه به حضور همان مردم پای صندوق های رای نیاز دارد از آنها ملتی نجیب و قهرمان می سازد و فردای روز انتخابات وقتی با خواست برحق شان همچون شمارش صحیح آرا روبرو می شود آنها را خار و خاشاک و میکروب و ... می خواند و با تمامی عمله و اکره سرکوبگر خود بجان مردم می افتد. چه کسی نمی داند که سرکوب گسترده و عمومی به چیزی جز عقده و بیماری روحی و روانی در جامعه تبدیل نمی شود!؟. ناهنجاری های اجتماعی در روابط درون اجزا جامعه ریشه در همین واقعیت انکار ناپذیر دارد. رژیمی که از "نخبه کشی" شروع کرد و به "مردم کشی" رسید لاجرم تخم کین و حقد را دل جامعه می کارد. جامعه ای که حقوق مسلم شهروندی آن بطور عریان نادیده گرفته می شود و به شعور آن توهین شده و شخصیت انسانی آن مورد هجوم و سرکوب قرار گرفته و لگد مال می شود به جامعه ای بیمار تبدیل می شود که در صدد انتقام از همه است تا شخصیت لکدمال شده و خرد شده خود را بنوعی احیا نموده و آتش خشم خود را بنوعی فرونشاند. جوان سرکوب شده ایرانی تلاش دارد روزی را به تفریح مورد علاقه خود بپردازد. راهی استادیوم های ورزشی می شود و در آنجا هم جز با تحقیر و سرکوب روبرو نمی گردد. حضور گسترده نیروهای سرکوبگر در استادیومها برای مهار خشم عمومی و عدم تبدیل آن به یک حرکت عظیم اجتماعی علیه رژیم حتی باعث می گردد که در مواردی در حالت عادی تشویق تیم مورد علاقه توسط جوانان به ضرب و شتم آنان روی آورند و آتش خشم آنها را شعله ورتر سازند در چنین شرایطی ضعیف ترین نقطه همانا داور مسابقه است که در پی هر اشتباه گاها اجتناب ناپذیر مورد توهین و فحاشی قرار می گیرد. بارها در پس این حوادث از "فرهنگ سازی" سخن رفته است. راستی متولی "فرهنگ سازی" در جامعه چه کسی است؟ جز دولت ؟ دولتی که خود بنا به ادعای کارگزاران خود رژیم غرق در دروغ و ارتشا و دزدی و چپاول است چگونه می تواند متصدی فرهنگ سازی باشد؟. مگر شرط لازم برای فرهنگ سازی اعتماد عمومی نمی باشد؟ آنچه که در جامعه امروز ایران با آن روبرویم همانا نبود و فقدان اعتماد عمومی نسبت به رژیم و کارگزاران ریز و درشت آن می باشد. بطور نمونه در همین فوتبال کسانی در راس امور قرار دارند که فاقد هرگونه تخصص لازم می باشند. جنگ سالاران برآمده از یک جنگ ضد میهنی بدون هرگونه تجربه و دانشی تمامی مصادر تخصصی را در یک ید قدرت بی کفایت خود گرفته اند تا در پس قبضه آنها به غارت و چپاول مشغول گردند. اینچنین است که در رشته ای همچون فوتبال بعد از انقلاب تیم فوتبال ایران نتوانسته به مسابقات المپیک راه یابد. کمیته داوران فوتبال که توسط افراد خود فروخته اشغال شده بعد از قیام 57 نتوانسته حتی یک داور بین المللی جهت قضاوت در جام جهانی معرفی کند. در سطح قاره آسیا داوران ایرانی همواره از پائین ترین نمره ها برخوردار بوده و راهی برای قضاوت در مسابقات مهم نمی یابند. رئیس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال پاسداری است که از قوه قضائیه غرق در ارتشا و باج خواری به فدراسیون فوتبال نقل مکان کرده است و از قوانین بین المللی فدراسیون جهانی فوتبال فیفا بی اطلاع است و تنها در پس احکام سرکوبگرانه می خواهد بقول خود اعمال قانون! کند. جامعه ورزشکاران فوتبالیست کشور با "منشور اخلاقی" سرکوبگری روبرو است که ساخته و پرداخته تنی چند از پاسداران رسوخ داده شده در فدراسیون فوتبال است. چنین جمع سرکوبگر و غارتگری که بنا به اعتراف تمامی کارشناسان فوتبال کشور غرق در فساد و ارتشا و باج خواری و زدو بند پشت پرده می باشند از تماشاگران انتظار دارند که انسانهای مبادی آداب و سر به زیری باشند و به احکام ساخته و پرداخته این جمع سرکوبگر تمکین کنند. تناقض از همین جا آغاز می شود و در تمامی جامعه اشاعه و بسط می یابد. تا زمانی که سرکوب و اختناق حاکم است و ضوابط و قانونی بر جامعه حاکم نیست جز سرکوب و اختناق و چوب و چماق و باتوم نمی توان به فرهنگ سازی لازم در راستای رشد و ارتقا فردی و اجتماعی دست یافت. فرهنگ سازی لازمه اش بستری از اعتماد سازی است که تنها در شرایط حاکمیت دمکراسی و احترام به حقوق شهروندی تمامی آحاد جامعه میسر است. کلاف سردرگم در ورزشگاههای کشور جدا از کلاف سردرگم ناشی از سرکوب و اختناق در جامعه نیست. تنها در پس سرنگونی جنایتکاران حاکم و احترام به رای و نظر آحاد جامعه است که می توان بستر لازم برای "فرهنگ سازی" در فضای حسن نیت و اعتماد عمومی فراهم آورد. رشد و ارتقا ورزش ایران همچون رشد و ارتقا در سایر عرصه ها تنها در سلب قدرت از طفیلی ترین قشر حاکم بر جامعه یعنی پاسداران و نیروهای سرکوبگر و نفی حاکمیت آنها و اصل ولایت فقیه میسر می باشد.

About Me

گُل فروش خيابان
مشاهده نمایه کامل من